فصل هفتم: غرور و خودبينى

اشاره

يكى از رذايل اخلاقى كه نه تنها در ميان علماى اخلاق معروف و مشهور است بلكه در ميان توده هاى مردم نيز از جمله صفات زشت شناخته شده مى باشد «غرور» است. اين صفت رذيله موجب از خود بيگانگى و جهل نسبت به خويشتن و ديگران و فراموش كردن موقعيّت فردى و اجتماعى خود و غوطهور شدن در جهل و بى خبرى است.
غرور انسان را از خدا دور مى كند و به شيطان نزديك مى سازد، واقعيّت ها را در نظر او دگرگون مى كند و همين امر سبب خسارت هاى شديد مادّى و معنوى مى گردد.
افراد مغرور هميشه در جامعه منفورند و به خاطر توقّع نامحدودشان گرفتار انزواى اجتماعى مى شوند.
غرور سرچشمه صفات رذيله ديگرى مانند خودبرتربينى و تكبّر و عجب و خودپسندى و ترك تواضع و كينه و حسد نسبت به ديگران و تحقير آنها مى شود.
مى دانيم يكى از عوامل اصلى رانده شدن شيطان از درگاه خدا «غرور» او بود و يكى از علل عدم تسليم بسيارى از اقوام پيشين در برابر دعوت انبيا وجود همين صفت نكوهيده در وجود آنان بود.
فرعونها و نمرودها به خاطر غرورشان از خدا دور شدند و به سرنوشت شومى كه عبرت براى همگان شد گرفتار گشتند.
«غرور» گاه در يك فرد پيدا مى شود و گاه قوم و ملّت يا نژادى در چنگال اين رذيله اخلاقى گرفتار مى شوند و بى شك قسم دوم خطرناك تر است; زيرا گاه كشور يا دنيايى را به آتش مى كشد و نمونه آن جنگ جهانى اول و دوم بود كه حدّ اقل يكى از علل عمده آن غرور و نژادپرستى آلمانى ها بود.
با اين اشاره، نخست به سراغ تفسير واژه «غرور» در منابع لغت و كتب علماى اخلاق و سپس به سراغ آيات و روايات و تفسير و تحليل آنها مى رويم و به دنبال آن از اسباب غرور، آثار و پيامدها و راه درمان آن سخن مى گوييم.