فصل ششم: حسد و خيرخواهى


اشاره

يكى ديگر از رذايل اخلاقى كه در طول تاريخ بشر آثار بسيار منفى فردى و اجتماعى داشته است مسئله حسد است، حسد به معنى «ناراحت شدن از نعمتهايى كه خداوند نصيب ديگران كرده و آرزوى زوال آنها و حتّى تلاش و كوشش در اين راه»!
حسد فضاى روح آدمى را تيره و تار و فضاى زندگى او را ظلمانى و محيط جامعه را مملوّ از ناامنى مى كند!
حسودان نه آرامشى در دنيا دارند، نه آسايشى در آخرت و چون تمام تلاششان اين است كه نعمت را از محسود بگيرند، آلوده انواع جنايت ها مى شوند: دروغ مى گويند، غيبت مى كنند، دست به انواع ظلم و ستم مى زنند و حتّى در حالات شديد و بحرانى از قتل و خونريزى نيز ابا ندارند!
در واقع مى توان گفت: حسد يكى از ريشه هاى اصلى تمام بدى هاست و از دامهاى بسيار خطرناك شيطان است، همان دامى كه در نخستين روزهاى آفرينش بشر كار خود را كرد و فرزند آدم(عليه السلام) «قابيل» را به كام خود فروكشيد و دستش را به خون برادرش «هابيل» آلوده كرد و به همين دليل در روايات اسلامى، حسد يكى از اصول سه گانه كفر
شمرده شده است(تكبّر، حرص و حسد).
«حسود» در واقع معترض به حكمت الهى است و به همين دليل نوعى كفر و شرك خفى محسوب مى شود.
نقطه مقابل حسد، «خيرخواهى» است و آن اين است كه انسان از نعمت هايى كه نصيب ديگرى مى شود لذّت ببرد و در راه حفظ آن بكوشد و سعادت خود را در سعادت ديگران بداند و منافع ديگران را با منافع خود به يك چشم بنگرد.
با اين اشاره به آيات قرآن بازمى گرديم و بازتاب اين مسئله را در آيات قرآنى مشاهده مى كنيم.