نقش معاشران در روايات اسلامى
در اين زمينه احاديث بسيار گويايى از پيغمبراكرم(صلى الله عليه وآله)و ائمه معصومين(عليهم السلام) به ما رسيده است.
در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تا آنجا به اين مسأله اهمّيّت داده شده كه مى فرمايد: «انسان بر همان دينى است كه دوست و رفيقش از آن پيروى مى كند; اَلْمَرءُ عَلى دينِ خَليلِهِ وَقَرينِهِ»(1)
همين معنى را امام صادق(عليه السلام) با استفاده از كلام پيامبر به گونه ديگرى بيان كرده است; مى فرمايد: «لاتَصْحَبُوا اَهْلَ الْبِدَعِ وَلاتُجالِسُوهُمْ فَتَصِيرُوْا عِنْدَ النّاسِ كَواحِد مِنْهُمْ قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله): اَلْمَرْءُ عَلى دينِ خَليلِهِ وَقَرينِهِ; با بدعتگذاران رفاقت نكنيد و با آنها همنشين نشويد كه نزد مردم همچون يكى از آنها خواهيد بود! رسول خدا فرمود: انسان پيرو دين دوست و رفيقش مى باشد!»(2)
همين معنى در حديث ديگرى از امام علىّ بن ابى طالب(عليه السلام) به صورت تأثير متقابل بيان شده است; مى فرمايد: «مُجالَسَةُ الاَْخْيارِ تَلْحَقُ الاَْشْرارَ بِالاَْخْيارِ وَمُجالَسَةُ الاَْبْرارِ

1. اصول كافى، جلد 2، ص 375 «باب مجالسة اهل المعاصى، حديث 3».
2. همان مدرك
لِلْفُجّارِ تَلْحَقُ الاَْبْرارَ بِالْفُجّارِ; همنشينى با خوبان، بدان را به خوبان ملحق مى كند; و همنشينى نيكان با بدان، نيكان را به بدان ملحق مى سازد!» و در ذيل اين حديث جمله پرمعنى ديگرى آمده، مى فرمايد: «فَمَنْ اِشْتَبَهَ عَلَيْكُمْ اَمْرُهُ وَلَمْ تَعْرِفُوْا دينَهُ فَانْظُرُوا اِلى خُلَطائِهِ; كسى كه وضع او بر شما مبهم باشد، و از دين او آگاه نباشيد، نگاه به دوستان و همنشينانش كنيد (اگر همنشين با دوستان خداست او را از مؤمنان بدانيد; و اگر با دشمنان حق است، او را از بدان بدانيد!)(1)
در بعضى از روايات اين معنى با تشبيه روشنى بيان شده مى فرمايد: «صُحْبَـةَ الاَْشَـرارِ تَكْسِبُ الشَّرَّ كَالرِّيْحِ اِذا مَرَتْ بِالنَّتِنِ حَمَلَتْ نَتِناً; همنشينى با بدان موجب بدى مى گردد; همچون بادى كه از جايگاه متعفّن و آلوده مى گذرد; بوى بد را با خود مى برد.(2)»
از تعبيرات بالابخوبى استفاده مى شود همان گونه كه معاشرت با بدان زمينه هاى بدى را فراهم مى سازد،معاشرت با نيكان نور هدايت و فضائل اخلاقى را در دل انسان مى افروزد.
در حديثى از اميرمؤمنان مى خوانيم: «عَمارَةُ الْقُـلُوبِ فى مُعاشَرَةِ ذَوِى الْعُقُولِ; آبادى دلها در معاشرت با صاحبان عقل و خرد است!»(3)
و در تعبير ديگرى از همان حضرت آمده است: «مُعاشَرَةُ ذَوِى الْفَضائِلِ حَياةُ الْقُلُوبِ; همنشينى با ارباب فضيلت، مايه حيات دلها است!»(4)
تأثير مجالست و همنشينى و روحيّات دوستان در انسان به اندازه اى است كه در حديثى از حضرت سليمان(عليه السلام) مى خوانيم: «لاتَحْكُمُوْا عَلى رَجُل بِشَىء حَتّى تَنْظُرُوا اِلى مَنْ يُصاحِبُ فَاِنَّما يُعْرَفُ الرَّجُلُ بِاَشْكالِهِ وَاَقْرانِهِ; وَيُنْسَبُ اِلى اَصْحابِهِ وَاَخْدانِهِ; درباره كسى قضاوت نكنيد تا نگاه كنيد با چه كسى همنشين است; چرا كه انسان را به وسيله دوستان و همنشين هايش مى توان شناخت; و او نسبتى با اصحاب و يارانش دارد.»(5)
در حديث جالبى از لقمان حكيم در باب نصايحى كه به فرزندش مى كرد، مى خوانيم: «يابُنَىَّ صاحِبِ الْعُلَماءَ، وَاَقْرِبْ مِنْهُمْ، وَجالِسْهُمْ وَزُرْهُمْ فى بُيُوتِهِمْ، فَلَعَلَّكَ تَشْبَهُهُمْ

1. كتاب صفات الشّيعه صدوق (طبق نقل بحار، ج 71، ص 197).
2 و 3 و 4. غررالحكم
5. بحارالانوار، ج 71، صفحه 188.
فَتَكُونَ مَعَهُمْ; فرزندم با دانشمندان دوستى كن! و به آنها نزديك باش! و همنشينى كن! و به زيارت آنها در خانه هايشان برو! باشد كه شبيه آنها شوى، و با آنها (در دنيا و آخرت) باشى!»(1)
كوتاه سخن اين كه، در احاديث اسلامى، تعبيرات فراوان پرمعنايى در زمينه تأثير و تأثّر دوستان از يكديگر و شباهت اخلاقى آنها با هم، مى خوانيم كه اگر تمام آنها گِرد آورى شود، بحث مشروحى را تشكيل مى دهد.
براى حسن ختام، اين سخن را با حديث كوتاه و پرمعنايى از على(عليه السلام) پايان مى دهيم; امام در وصايايش به فرزندش امام حسن مجتبى(عليه السلام) فرمود:
«قارِنْ اَهْلَ الْخَيْرِ، تَكُنْ مِنْهُمْ، وَبايِنْ اَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمُ; با نيكان قرين و همنشين باش تا از آنها شوى! و از بدان جدايى اختيار كن تا (از بديها) جدا شوى!»(2)