ديدگاه سوم، ديدگاه سير و سلوك است.
در اين ديدگاه، انسانها به مسافرانى تشبيه شده اند كه از نقطه عدم به راه افتاده و به سوى لقاءاللّه و قرب ذات پاك حق كه از هر نظر بى نهايت است پيش مى روند.
در اين سفر روحانى مانند سفرهاى جسمانى دليل راه و مركب و زاد و توشه و نفى
موانع و طريق مقابله با رهزنان راه و دزدان و دشمنان جان و مال لازم است.
اين سفر روحانى و معنوى داراى منزلگاههايى است و گردنه هاى صعب العبور، و پرتگاههاى خطرناك كه بايد با كمك راهنمايان آگاه بسلامت از آنها گذشت، و يكى را بعد از ديگرى پشت سرگذاشت تا به سر منزل مقصود نائل شد.
گر چه بعضى اصرار دارند كه مسأله سير و سلوك الى اللّه و آگاهى بر راه و رسم و منزلگاهها و مركب و زاد و توشه و راهنما، علم جداگانه اى است غير از علم اخلاق، ممكن است از يك نظر چنين باشد ولى با يك ديد وسيع كلّى سير و سلوك روحانى در همان مسيرى قرار دارد كه تربيتهاى اخلاقى و پرورش صفات فضيلت در آن قرار دارد; يا حدّاقل، اخلاق الهى، بخشى از سير و سلوك روحانى است.
به هر حال، در آيات و روايات اسلامى نيز اشاراتى به اين ديدگاه ديده مى شود.
از جمله در آيه شريفه 156 سوره بقره مى خوانيم: «اَلَّذينَ اِذا اَصابَتْهُم مُصيبَةٌ قالُوا اِنّالِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ; صابران كسانى هستند كه هنگامى كه مصيبتى به آنها برسد مى گويند ما از آنِ خدا هستيم و به سوى او بازگشت مى كنيم.»
در اين آيه از يك سو انسان خود را مِلك خدا مى داند و از سوى ديگر خود مسافرى مى شود كه به سوى او در حركت است.
در سوره علق مى خوانيم: «اِنَّ اِلى رَبِّكَ الرُّجْعى; به يقين بازگشت همه به سوى پروردگار توست.» (سوره علق، آيه 8)
در سوره انشقاق آمده است: «يااَيُّهَا الاِْنسانُ اِنَّكَ كادِحٌ اِلى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلاقيهِ; اى انسان تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت پيش مى روى و سرانجام او را ملاقات خواهى كرد.» (سوره انشقاق، آيه 6)
در سوره رعد آمده است: «رَفَعَ السَّمواتِ بِغَيْرِ عَمَد تَرَوْنَها... يُفَصِّلُ اْلآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ; خداوند همان كسى است كه آسمان را بدون ستونى كه قابل رؤيت باشد آفريد... او آيات (خود) را (براى شما) شرح مى دهد تا به لقاى پروردگارتان يقين پيدا كنيد.»(1)

1. سوره رعد، آيه 2.
متجاوز از بيست آيه از آيات قرآن سخن از لقاءاللّه است كه در واقع سر منزل مقصود سالكان الى اللّه و عارفان الهى مى باشد، يعنى لقاء معنوى و ديدار روحانى با آن محبوب بى نظير و مقصود بى مانند.
درست است كه اين آيات و آيات رجوع الى اللّه از يك نظر جنبه عمومى دارد و همگان را شامل مى شود ولى مانعى ندارد كه سير و سلوك مؤمن و كافر از نظر فطرت و خلقت، به سوى او جهت گيرى شده باشد، گروهى به خاطر انحراف از مسير فطرت در وسط راه بمانند يا در پرتگاه سقوط كنند ولى اولياء اللّه با تفاوت مراتب به سر منزل مقصود واصل شوند. درست همانند نطفه هايى كه همه از نظر آفرينش در عالم جنين به سوى تكامل انسانى پيش مى روند و بعد از تولّد نيز آن را همچنان ادامه مى دهند امّا بعضى از اين نطفه ها در همان مراحل اوليّه جنين بر اثر آفاتى از حركت باز مى ايستد و ساقط مى شود يا بعد از تولّد در نيمه راه زندگى به خاطر همين آفات از كار مى افتد و سقوط مى كند.
از اين تعبيرها روشنتر، تعبيرى است كه در قرآن مجيد از تقوا به عنوان بهترين زاد و توشه شده (و مى دانيم زاد و توشه، معمولا به غذا و طعام مسافر گفته مى شود; هر چند از بعضى از منابع لغت استفاده مى شود كه در اصل، مفهوم اعمّى دارد و شامل هرگونه ذخيره سازى مى شود.)
بنابراين، تعبير بالا كه مى گويد: تقوا بهترين زاد و توشه است، اشاره به سير انسان الى اللّه دارد كه به هر حال در اين سفر روحانى نياز به زاد و توشه اى خواهد داشت، و زاد اين سفر روحانى نيز روحانى است.
در روايات اسلامى نيز اين تعبيرات به صورت گسترده ترى ديده مى شود.
در نهج البلاغه، در خطبه هاى متعددى، سخن از برگرفتن زاد و توشه از اين دنيا براى سفر الهى آخرت شده است:
در خطبه 157 مى خوانيم: «فَتَزَوَّدُوا فى اَيّامِ الْفَناءِ لاَِيّامِ الْبَقاءِ; در اين ايّام فانى براى ايّام باقى زاد و توشه برگيريد!»
در خطبه 132 در تعبير روشنترى مى فرمايد: «اِنَّ الدُّنْيا لَمْ تُخْلَقُ لَكُمْ دارَمُقام، بَلْ
خُلِقَتْ لَكُمْ مَجازاً لِتَزَوَّدُوا مِنْها الاَْعْمالَ اِلى دارِالْقَرارِ; دنيا براى سكونت هميشگى شما خلق نگرديده، بلكه آن را در گذرگاه شما ساخته اند تا اعمال صالح را به عنوان زاد و توشه در مسير سراى ديگر، از آن فراهم سازيد.»
در خطبه 133 در يك تعبير لطيف و دقيق چنين آمده است، مى فرمايد: «وَالْبَصيرُ مِنْها مُتَزَوِّدٌ وَالاَْعْمى لَها مُتَزَوِّدٌ; بينايان از آن زاد و توشه (براى سفر آخرت) مى گيرند، و نابينايان براى خودِ آن (دنيا) زاد و توشه مى اندوزند.
تعبيراتى همچون «صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميدِ» (سوره ابراهيم، آيه 1) و «الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» (سوره حمد) و «سَبيلِ اللّهِ» در آيات زيادى از قرآن و «لِيَصُدُّوْا عَنْ سَبيلِ اللّهِ»(سوره انفال، آيه 36) و مانند اينها، مى تواند اشاره اى به اين ديدگاه باشد.