1 ـ حقيقت ذكر چيست؟
به گفته «راغب» در «مفردات» ذكر دو معنى دارد; گاه به معنى حضور چيزى در ذهن (يادآورى) وگاه به معنى حفظ و نگاهدارى معارف و اعتقاداتِ حق در درون جان است.
بزرگان اخلاق گفته اند: «ذكر خدا» تنها اين نيست كه نام خدا را بر زبان بياوريم و مكرّر تسبيح و تهليل و تكبير گوئيم; بلكه منظور آن است كه با تمام قلب، متوجّه او و عظمتش باشيم، و او را همه جا حاضر و ناظر بدانيم.
بى شك چنين ذكرى سرچشمه حركت به سوى نيكيها و خوبيها است، و مى تواند ميان انسان و گناه و رذائل اخلاقى سدّ محكمى ايجاد كند.
به همين دليل، در حديثى مى خوانيم كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به على(عليه السلام) فرمود: سه چيز است كه اين امّت طاقت آن را ندارند (و از هركسى ساخته نيست): مواسات با برادران دينى، در مال; و دادن حقّ مردم; و ذكر خدا در هر حال; سپس افزود: «وَ لَيْسَ هُوَ سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ وَلكِنْ اِذا وَرَدَ عَلى ما يَحْرُمُ عَلَيْهِ خافَ اللّهَ عزَّوَجَلَّ عِنْدَهُ وَ تَترُكَهُ; ذكر تنها گفتن سُبْحانَ اللّهِ و اَلْحَمْدُ لِلّهِ و لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ و اللّهُ اَكْبَرُ نيست، بلكه هنگامى كه زمينه هاى حرام فراهم گردد، از خدا بترسد و آن را ترك گويد.»(1)
شبيه همين معنى با مختصر تفاوتى از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) نقل شده است.(2)
در حديث ديگرى از حضرت على(عليه السلام) مى خوانيم: «اَلذِّكْرُ ذِكْرانِ: ذِكْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ حَسَنٌ جَمِيلٌ وَ اَفْضَلُ مِنْ ذلِكَ ذِكْرُ اللّهِ عِنْدَ ماحَرَّمَ اللّهُ عَلَيْكَ فَيَكُونَ ذالِكَ حاجِزاً; ذكر بر دو گونه است: ياد خدا كردن به هنگام مصيبت (و شكيبايى نمودن) زيبا و جالب است، و از آن برتر، آن است كه خدا را در برابر گناهان ياد كنى، و ميان تو و حرام سدّى ايجاد نمايد!»(3)
از آنچه در بالا آمد بخوبى مى توان نتيجه گرفت كه ذكر اللّه واقعى ذكرى است كه در اعماق وجود انسان اثر بگذارد، و در جهت گيريهاى فكرى و عملى او تأثير كند، و روح و جان انسان را پرورش دهد و به راه خدا دعوت كند.
آن كس كه ذكر خدا مى گويد و راه شيطان را مى پويد، در واقع ذاكر صادق و خالص

1. بحارالانوار، جلد90، صفحه 151، حديث 4.
2. همان مدرك، حديث 5 و6.
3. بحار، جلد 75، صفحه 55.
نيست; به همين دليل، در حديثى از امام علىّ بن موسى الرّضا(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «مَنْ ذَكَرَاللّهَ وَ لَمْ يَسْتَبِقْ اِلى لِقائِهِ فَقَدْ اِسْتَهْزَءَ بِنَفْسِهِ;كسى كه ذكرخدا بگويد و به سوى لقاى او سبقت نجويد(و اعمال نيكى براى رستاخيز فراهم نسازد)خود را به سخريّه گرفته است!»(1)