فصل سيزدهم: اسوه ها و الگوها

اشاره:
هركس در زندگى خود، اسوه و پيشوايى دارد كه سعى مى كند خود را به او نزديك سازد، و پرتوى از صفات او را در درون جان خود ببيند.
به تعبير ديگر، در درون دل انسان جايى براى اسوه ها و قهرمانها است; و به همين دليل، تمام ملّتهاى جهان در تاريخ خود به قهرمانان واقعى، و گاه پندارى متوسّل مى شوند، و بخشى از فرهنگ و تاريخ خود را بر اساس وجود آنها بنا مى كنند; در مجالس خود از آنها سخن مى گويند و آنها را مى ستايند; و سعى مى كنند خود را از نظر صفات و روحيّات به آنها نزديك سازند.
اضافه بر اين، اصل «محاكات» (همرنگ شدن با ديگران، مخصوصاً افراد پرنفوذ و با شخصيّت) يكى از اصول مسلّم روانى است. مطابق اين اصل، انسان كششى در وجود خود به سوى هماهنگى و همرنگى با ديگران (مخصوصاً با قهرمانان) احساس مى كند; و به همين علّت، به سوى اعمال و صفات آنان جذب مى شود.
اين جذب و انجذاب، در برابر افرادى كه انسان نسبت به آنها ايمان كامل دارد، بسيار نيرومندتر و جذّابتر است.
به همين دليل، ما در اسلام دو اصل به نام «تَوَلَّى» و «تَبَرَّى» داريم; يا به تعبير ديگر:
«حُبّ فِى اللّهِ» و «بُغْض فِى اللّهِ» كه هر دو در واقع اشاره به يك حقيقت است. طبق اين دو اصل ما موظّفيم دوستان خدا را دوست داريم و دشمنان خدا را دشمن، و پيشوايان بزرگ دين يعنى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام) را در همه چيز اسوه و الگوى خود قرار دهيم.
اين دستور بقدرى مهمّ است، كه در آيات قرآن به عنوان نشانه ايمان، و در روايات اسلامى به عنوان «اَوْثَقُ عُرَى الاَْيمانِ»(محكمترين دستگيره ايمان) معرّفى شده، و تا «تولّى» و «تبرّى» نباشد، بقيّه اعمال عبادات و اطاعات، بى حاصل شمرده شده است، كه مدارك آن از آيات و روايات را به خواست خدا در بحثهاى آينده خواهيم ديد.
اين تولّى و تبرّى يا «حبّ فى اللّه و بغض فى اللّه» يكى از گامهاى بسيار مهم و مؤثّر در تهذيب نفس و سير و سلوك الى اللّه است.
روى همين اصل، بسيارى از علماى اخلاق وجود استاد و مربّى را براى رهروان اين راه، لازم شمرده اند، كه بحث مشروح آن در آينده خواهد آمد.
با اين اشاره به سراغ آيات قرآن مى رويم و مسأله تولّى و تبرّى را در قرآن مجيد مورد بررسى قرار مى دهيم: