فلسفه تحريم ريا

1. كافى، جلد 2، صفحه 296.
2. همان مدرك، صفحه 293.
3. امالى صدوق، صفحه 398 ـ غرر الحكم جلد 1، صفحه 60، شماره 1614.
4. غرر الحكم، جلد 2،صفحه 749، شماره 209.
شايد افراد ظاهر بين هنگامى كه به اين روايات تكاندهنده نگاه مى كنند از عظمت گناه ريا و آثار وحشتناك آن در شگفتى فرو روند و تصوّرشان اين باشد كه اگر عمل انسان خوب باشد چه فرق مى كند نيّت او هر چه مى خواهد باشد، فرض كنيد انسانى بيمارستان، مسجد، جادّه و پل يا مانند اينها براى رفاه مردم بسازد، نيّتش هرچه باشد بالاخره عمل او نيكو است، به فرض كه قصدش رياكارى باشد خدمت او به مردم در جاى خود ثابت است. بگذاريم مردم كار خير و خدمت كنند نيّتشان هر چه مى خواهد باشد.
ولى اين اشتباه بسيار بزرگى است; زيرا اوّلاً، هر عملى داراى دو نوع تأثير است: تأثيرى در خود انسان مى گذارد، و تأثيرى در بيرون. رياكار با عمل خود درون خود را ويران مى سازد و از مقام والاى توحيد دور مى شود و در قعر درّه شرك پرتاب مى گردد; مردم را وسيله عزّت و احترام خود مى بيند و قدرت خدا را به دست فراموشى مى سپارد و اين رياكارى كه نوعى بت پرستى است سر از مفاسد بيشمار اخلاقى در مى آورد.
ثانياً، از نظر عمل بيرونى و خدماتى كه به ظاهر انجام داده و قصد او تظاهر و رياكارى بوده نيز جامعه دچار خسارت مى شود چرا كه سعى او اين است كه ظاهر عملش را درست كند و اهمّيّتى به باطن عمل نمى دهد و چه بسا اين امر سبب مى شود كه آن اسباب رفاه تبديل به اسباب عذاب براى مردم گردد و لطمه هاى جبران ناپذيرى از آن ببينند.
به عبارت ديگر، هنگامى كه جامعه اى عادت به رياكارى و تظاهر كند همه چيز او از محتوا تهى مى شود، فرهنگ و اقتصاد و سياست و بهداشت و نظم و نيروهاى دفاعى همه تو خالى و تهى مى گردد و همه جا به ظاهر سازى قناعت مى كنند، دنبال خير و سعادت جامعه نيستند بلكه به سراغ چيزى مى روند كه ظاهر جالبى داشته باشد، و اين طرز كار، ضربات هولناكى بر جامعه وارد مى كند كه بر هوشمندان مخفى و پنهان نيست.