5 ـ قبولى توبه عقلى است يا نقلى؟
همه علماى اسلام اتّفاق نظر دارند كه توبه اگر جامع الشّرايط باشد در پيشگاه خداوند مقبول است. و آيات و روايات نيز بوضوح بر اين مطلب دلالت مى كند، ولى در اين كه آيا قبول توبه عقلى يا عقلايى يا نقلى است، بحثهايى وجود دارد.
جمعى معتقدند: سقوط عقاب و مجازات الهى بعد از توبه، جنبه تفضّل دارد; اگر خداوند اراده كند بعد از توبه گناه بنده اش را نبخشد كاملاً ممكن است همان گونه كه در ميان مردم نيز معمول است كه اگر كسى در حقّ ديگرى ظلم كند، سپس عذر خواهى نمايد، مى تواند او را ببخشد يا نبخشد.
در حالى كه جمعى ديگر سقوط عقاب را به وسيله توبه واجب و لازم دانسته اند، حتّى عدم پذيرش او را بعد از عذر خواهى مجرم، زشت و ناپسند مى دانند، و اين كار مسلّماً بر

1. بحار، جلد 69، صفحه 219.
2. اصول كافى،جلد 2 (باب التّوبه، حديث 10) صفحه 435.
خداوند روا نيست.
ممكن است در اين جا نظر سومى را پذيرفت،و آن اين كه لزوم قبول توبه، امر عقلايى است، يعنى اگر چه عقل، پذيرش توبه و عذر خواهى را واجب و لازم نمى شمرد ولى بناى عقلاى جهان بر اين است كه اگر كسى كار خلافى انجام داد، و بعد در مقام عذر خواهى برآمد، و تمام آثار سوء عمل خود را جبران نمود، به گونه اى كه گويى هيچ چيز از ميان نرفته است، اگر حيثيت كسى از دست رفته بود، اعاده حيثيت نمود، و اگر حقوقى پايمال شده بود، حق را بطور كامل جبران كرد، و اگر طرف قلباً ناراحت شده بود، ناراحتى او را از طرق مختلفى از ميان برد; در چنين شرايطى، بناى تمام عقلاى جهان بر اين است كه عذر و توبه را مى پذيرند، و اگر كسى نپذيرد، او را كينه توز و خارج از موازين انسانيّت و اخلاق مى شمرند.
بى شك خداوند قادر متعال و بى نياز از هر كس و هر چيز، سزاوارتر است كه در اين گونه موارد، توبه و عذر خواهى توبه كاران را بپذيرد و از مجازات آنها صرف نظر كند.
بلكه ممكن است پا را از اين فراتر گذاشت، و وجوب قبول توبه را عقلى شمرد و آن را متّكى بر «قاعده قبح نقض غرض» دانست.
توضيح اين كه: مى دانيم خداوند از عبادات و اطاعت بندگان بى نياز است و تكاليف الهى الطاف او براى تكامل و تربيت بندگان است; نماز و روزه و ساير عبادات، روح و جان ما را پرورش مى دهد و روز به روز به خدا نزديكتر مى سازد; ساير واجبات و محرّمات هر كدام به نحوى در تكامل ما تأثير دارد.
در باره حج مى خوانيم: «لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ»; مردم مأمور به زيارت خانه خدا هستند تا از منافع مادّى و معنوى آن بهره مند شوند»(1)
در آيات ديگر قرآن، نماز، سبب نهى از فحشاء و منكر(2) و روزه سبب تقوا(3) و زكات مايه پاكى فرد و جامعه از رذائل اخلاقى و انحرافات شمرده شده است.(4)
در روايات اسلامى نيز ايمان مايه پاكى از شرك، و نماز سبب پيراستن انسان از كبر ...

1. سوره حجّ، آيه 28.
2. سوره عنكبوت، آيه 45.
3. سوره بقره، آيه 183.
4. سوره توبه، آيه 103.
و حج مايه وحدت مسلمين، و جهاد سبب عزّت اسلام، و .... شمرده شده است.(1)
به اين ترتيب، همه تكاليف الهى اسباب سعادت انسان و حلقه هاى تكامل او محسوب مى شوند، همان سعادت و تكاملى كه هدف اصلى آفرينش انسان و رسيدن به مقام عبوديّت و قرب به خداست (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنـْسَ اِلاّ لِيَعْبُدُونَ)(2)
بى شك وجوب توبه و قبول آن يكى از اين حلقه هاى تكامل است چرا كه انسان به هرحال معصوم نيست و خطاهايى از اوسر مى زند، اگر راه بازگشت را به روى او نگشايند، به يقين ازتكامل بازمى ماند ولى اگر به او اعلام شود كه اگر خطايى از تو سرزد به سوى خدا باز گرد، و تمام آنچه را درگذشته ضايع كردى جبران نما، خداوند توبه تو را مى پذيرد; چنين كسى به سعادت و تكامل نزديكتر، و از انحراف و خطا دورتر خواهد بود.
نتيجه اين كه: عدم پذيرش توبه، سبب نقض غرض مى شود، چون هدف از تكاليف و طاعات، تربيت و تكامل انسان بوده، و عدم پذيرش توبه به اين كار ضربه مى زند، و خداوند حكيم هرگز نقض غرض نمى نمايد.كوتاه سخن اين كه: توبه داراى فلسفه اى است كه با تكامل انسان ارتباط نزديك دارد; اگر درهاى توبه بسته شود، انگيزه تكامل از بين مى رود; بلكه انسان به عقب بر مى گردد، چرا كه تصوّر مى كند راه نجاتى براى او نيست و در اين صورت چه دليلى دارد كه گناهان ديگر را ترك كند; و درست به همين دليل، تمام مربيان بشرى خواه آنها كه پايبند به اديان الهى هستند و آنها كه پايبند نيستند، راه توبه و بازگشت را به روى افراد مورد تربيت باز مى گذارند تا شعله انگيزه اصلاح و جبران و حركت به سوى كمال در آنها خاموش نگردد.
و به اين ترتيب، قبول توبه توأم با شرايط نه تنها به حكم آيات و روايات، ثابت و مسلّم است بلكه به حكم عقلا و عقل، نيز امرى ثابت و غير قابل انكار مى باشد.