3ـ عموميّت توبه
«توبه» مخصوص به گناه يا گناهان خاصى نيست، و شخص و اشخاص معيّنى را شامل نمى شود، و زمان محدودى ندارد، و سنّ و سال و عصر و زمان خاصّى در آن مطرح نيست.
بنابراين، توبه از تمام گناهان است و نسبت به همه اشخاص و در هر زمان و هر مكان مى باشد، همان گونه كه اگر شرايط در آن جمع باشد بقبول درگاه الهى خواهد بود.
تنها استثنايى كه در قبول توبه وجود دارد و در قرآن مجيد به آن اشاره شده اين است كه اگر انسان زمانى به سراغ توبه رود كه در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدّمات انتقال او از دنيا فراهم شده است و يا عذاب الهى فرا رسد (مانند توبه فرعون هنگامى كه عذاب الهى فرا رسيد و در ميان امواج نيل در حال غرق شدن بود) پذيرفته نمى شود، و در آن زمان درهاى توبه بسته خواهد شد، زيرا اگر كسى در آن حال توبه كند، توبه او اضطرارى است نه اختيارى و توأم با ميل و رغبت; قرآن مى گويد:
«وَ لَيْسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِيْنَ يَعْمَلُونَ السَيِّئاتِ حَتّى اِذا حَضَر اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ اِنّى تُبْتُ الآنَ وَ لاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفّارٌ اُولـئِكَ اَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً اَليماً; توبه كسانى كه كارهاى بدى انجام مى دهند و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا رسد مى گويد: الآن توبه كردم، پذيرفته نيست و نه توبه كسانى كه در حال كفر از دنيا مى روند ( و در عالم برزخ توبه مى كنند) اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم شده است!»(1)
در داستان فرعون مى خوانيم: هنگامى كه فرعون و لشكريانش وارد مسير خشكى داخل دريا شدند و ناگهان آبها فرو ريختند و فرعون در حال غرق شدن بود گفت: «امَنْتُ اَنَّهُ لااِلهَ اِلاّ الَّذِى امَنَتْ بِهِ بَنُواِسْرائيلَ وَ اَنَا مِنَ الْمُسلِمينَ; من ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز آن كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان آورده اند نيست، و من از مسلمين هستم!»(2)
ولى بلافاصله جواب شنيد: «آلْئنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدينَ; الان ايمان مى آورى؟! در حالى كه قبلاً عصيان كردى و از مفسدان بودى (توبه ات در اين حال پذيرفته

1. سوره نساء، آيه 18.
2. سوره يونس، آيه 90.
نيست)!»(1)
درباره بعضى از قوام گذشته نيز مى خوانيم: «فَلَمّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنّا بِاللّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنّا بِهِ مُشْرِكينَ; هنگامى كه عذاب (شديد) ما را ديدند گفتند هم اكنون به خداوند يگانه ايمان آورديم و به معبودهايى كه همتاى او مى شمرديم كافر شديم!»
قرآن در پاسخ آنها مى گويد: «فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ ايمانُهُمْ لَمّا رَأَوْا بَأسَنا سُنَّةَ اللّهِ الَّتى قَدْ خَلَتْ فى عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِروُنَ; امّا هنگامى كه عذاب ما را مشاهده كردند، ايمانشان براى آنها سودى نداشت، اين سنّت خداوند است كه همواره در ميان بندگانش اجرا شده و آنجا كافران زيانكار شدند.»(2)
و به همين دليل، در مورد حدود اسلامى هنگامى كه شخص مجرم بعد از دستگير شدن و گرفتارى در چنگال عدالت و كيفر و مجازات، توبه كند، توبه اش پذيرفته نيست; چرا كه اين گونه توبه ها معمولاً جنبه اضطرارى دارد، و هيچ گونه دلالتى بر تغيير موضع مجرم ندارد.
بنابراين توبه تنها در يك مورد پذيرفته نيست و آن جائى است كه مسأله از شكل اختيارى بودن بيرون رود و شكل اضطرارى و اجبارى بخود بگيرد.
بعضى چنين پنداشته اند كه توبه در سه مورد ديگر نيز پذيرفته نيست:
اوّل در مورد شرك و بت پرستى زيرا قرآن مجيد مى فرمايد: «اِنَّ اللّهَ لا يَغْفِرُ اَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مادُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ; خداوند (هرگز) شرك را نمى بخشد و پايين تر از آن را براى هر كس بخواهد و شايسته بداند مى بخشد!»(3)
ولى اين سخن صحيح نيست; زيرا در اين آيه گفتگو از توبه نيست، بلكه سخن از «عفو بدون توبه» است، به يقين تمام كسانى كه در آغاز اسلام از شرك توبه كردند و مسلمان شدند توبه آنها پذيرفته شد، و همچنين تمام مشركانى كه امروز نيز توبه كنند و رو به اسلام آورند به اتّفاق همه علماى اسلام توبه آنها پذيرفته مى شود، ولى اگر مشرك توبه نكند و با حال شرك از دنيا برود مشمول غفران و عفو الهى نخواهد شد، در حالى كه

1. سوره يونس، آيه 91.
2. سوره غافر، آيات 84 و 85.
3. سوره نساء، آيه 48
اگر با ايمان و توحيد از دنيا بروند، ولى مرتكب گناهانى شده باشند، ممكن است مشمول عفو الهى بشوند، و مفهوم آيه فوق همين است.
كوتاه سخن اين كه، عفو الهى شامل مشركان نخواهد نشد ولى شامل مؤمنان مى شود، امّا توبه سبب آمرزش همه گناهان حتّى شرك خواهد شد.
دوم و سوم اين كه، توبه بايد در فاصله كمى بعد از گناه باشد نه فاصله هاى دور، و نيز بايد از گناهانى باشد كه از روى جهالت انجام گرفته است نه از روى عناد و لجاجت، به دليل اين كه هر دو مطلب در آيه 17 سوره نساء آمده است:
«اِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِيْنَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَة ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريُب فَاُولئكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللّهُ عَليِماً حَكيماً; توبه تنها براى كسانى است كه كار بدى را از روى جهالت انجام مى دهند سپس بزودى توبه مى كنند، خداوند توبه چنين اشخاص را مى پذيرد و خدا دانا و حكيم است.»
ولى اين نكته قابل توجّه است كه بسيارى از مفسّران اين آيه را بر توبه كامل حمل كرده اند زيرا مسلّم است كه اگر افرادى از روى عناد و لجاج مرتكب گناهانى شوند سپس از مركب لجاجت و غرور پايين آيند و رو به درگاه خدا آورند، توبه آنان پذيرفته مى شود، و در تاريخ اسلام نمونه هاى فراوانى براى اين گونه افراد است كه نخست در صفّ دشمنان لجوج و عنود بودند و سپس باز گشتند و از دوستان مخلص شدند.
همچنين مسلّم است كه اگر انسان ساليان دراز گناه كند و بعد پشيمان شود و حقيقتاً توبه و جبران كند، توبه او پذيرفته خواهد شد.
در حديث معروفى از پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: هر كس يكسال قبل از مرگش توبه كند خدا توبه او را مى پذيرد،سپس فرمود يك سال زياد است، كسى كه يك ماه قبل از مرگش توبه كند خدا توبه او را مى پذيرد سپس افزود يك ماه نيز زياد است، كسى كه يك جمعه (يك هفته) قبل از مرگش توبه كند توبه او مورد قبول خداوند واقع مى شود، باز افزود يك جمعه زياد است كسى كه يك روز قبل از مرگش توبه كند خداوند توبه اش را پذيرا مى شود، باز فرمود يك روز نيز زياد است! كسى كه يك ساعت قبل از مرگش توبه كند خداوند توبه او را مى پذيرد، سپس افزود يك ساعت هم زياد
است! كسى كه قبل از آن كه جانش به گلو رسد (در آخرين لحظه حيات و در حال اختيار) توبه كند، خداوند توبه او را مى پذيرد!»(1)
البتّه منظور اين است كه توبه با تمام شرايطش انجام گردد; مثلاً، اگر حقوق افرادى ضايع شده در همان لحظه به افراد مطمئن توصيه كند كه حقوق آنها را بپردازند و سپس توبه كند.
آيات فراوانى از قرآن نيز دليل بر عموميّت توبه و شمول آن نسبت به جميع گناهان است; از جمله:
1 ـ در آيه 53 سوره زمر مى خوانيم: «قُلْ يا عِبادِىَ الَّذينَ اَسْرَفُوا عَلَى اَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَّحْمَةِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ; بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.»
2 ـ در آيه 39 سوره مائده مى خوانيم: «فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ اَصْلَحَ فَاِنَّ اللّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ اِنَّ اللّهَ غُفُورٌ رَحيِمٌ; امّا آن كسى كه پس از ستم كردن توبه كند و جبران نمايد خداوند توبه او را مى پذيرد، خداوند آمرزنده و مهربان است.»
درست است كه اين آيه بعد از بيان حدّ سارق آمده است ولى داراى مفهوم عام و گسترده اى كه شامل همه گناهان مى شود.
3 ـ در آيه 54 سوره انعام آمده: «اِنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءً بِجَهالَة ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ اَصْلَحَ فَأَنـَّهُ غَفُورٌ رَحيِمٌ ;هركس از شما كار بدى از روى نادانى كند سپس توبه و اصلاح نمايد، مشمول رحمت خدا مى شود، چرا كه خداوند غفور و رحيم است.»
در اين آيه هرگونه عمل سوء كه تمام گناهان را فرا مى گيرد، قابل توبه و باز گشت ذكر شده است.
4 ـ در آيه 135 سوره آل عمران چنين آمده است: «وَالَّذينَ اِذا فَعَلُوا فاحِشَةً اَوْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوااللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اللّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى

1. مستدرك الوسائل، جلد 12، صفحه 145 (باب صحّة التّوبه فى آخر العمر، حديث 5).
ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ; و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مى افتند، و بر گناه اصرار نمىورزند با اين كه مى دانند.»
در اين جا نيز با توجّه به اين كه ظلم و ستم، هرگونه گناهى را شامل مى شود، چرا كه بعضى از گناهان ستم بر ديگران است و بعضى ظلم به خويشتن، و در اين آيه نسبت به همه آنهاوعده پذيرش توبه داده شده است، عموميّت توبه نسبت به تمام گناهان اثبات مى شود.
5 ـ در آيه ديگرى (آيه 31 سوره نور) همه مؤمنان را مخاطب قرار داده مى فرمايد: «وَتُوبُوا اِلى اللّهِ جَميعاً اَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ; اى مؤمنان همگى به سوى خدا باز گرديد تا رستگار شويد.»
واژه جميعاً دليل بر اين است كه هر گناهكارى دعوت به توبه شده است، و اگر توبه داراى شمول و عموم نباشد، چنين دعوتى صحيح نيست.
اين نكته قابل دقّت است كه در آيات بالا در بعضى از موارد روى مسأله اسراف تكيه شده و در مورد ديگر ظلم، و در مورد ديگر عمل سوء،و وعده آمرزش همه اين عناوين بطور گسترده،در صورت توبه داده شده است; بنابراين، هر عمل سوء و هر ظلم و ستم و هر اسرافى بر خويشتن از انسان سر بزند و توبه كند، خداوند توبه او را مى پذيرد.
در اين باره روايات زيادى در كتب شيعه و اهل سنّت نقل شده كه درهاى توبه تا آخرين لحظات عمر، مادام كه انسان مرگ را با چشم خود نبيند باز است.
اين روايات را مى توانيد در كتابهاى: بحار الانوار(1) و اصول كافى(2) و درّ المنثور(3) و كنز العمّال(4) و تفسير فخر رازى(5) و تفسير قرطبى(6) و تفسير روح البيان(7) و تفسير روح المعانى(8) و كتب ديگر مطالعه فرماييد، و شايد بتوان گفت اين حديث از احاديث متواتر است.

1. بحارالانوار، جلد 6، صفحه 19، و جلد 2، صفحه 440.
2. اصول كافى، جلد2، صحفه 440.
3. الدّر المنثور، جلد2، صفحه 131.
4. كنز العمال، حديث 10187 و 10264.
5. تفسير فخر رازى، جلد10، صفحه 7 ذيل آيه فوق.
6. تفسير قرطبى، جلد3، صفحه 1662 ذيل آيه فوق.
7. تفسير روح البيان، جلد 2، صفحه 178، ذيل آيه فوق.
8. روح المعانى، جلد 4، صفحه 233.