ب- ذكر قلبى:

ذكرقلبى همان توجه قلبى به خداى سبحان است كه دل را صفا و صيقل داده، جلوه گاه محبوب مى‏كند و روح را تصفيه كرده، انسان را از قيد اسارت نفس مى‏رهاند. اگر قلب به تذكّر محبوب و ياد حق تبارك وتعالى عادت كرد و با آن عجين شد، انسان را دگرگون‏ مى‏كند، بطورى كه حركات و سكنات چشم، زبان، دست، پا و ساير اعضا، با ذكر حق انجام مى‏گيرد و برخلاف وظايف، امرى انجام نمى‏دهند. كاملترين وبهترين مراتب ذكر نيز همين است كه درهمه مراتب انسانى، جارى شده و حكمش ظاهر و باطن و نهان و آشكار را در بر گيرد و اگر ذكر زبانى نيز از نظر مكتب اسلام مطلوب است و به آن سفارش شده، سرّش در آن است كه زبان قلب گشوده شود و بحدى برسد كه زبان، چشم، گوش و ساير اعضاى بدن از قلب پيروى كنند تا بدين وسيله دل براى ورود صاحب منزل، پاك و پاكيزه گردد.
على عليه‏السلام فرمود:
«انَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ جَعَلَ الذِّكْرَجَلاءً لِلْقُلُوبِ ...» «1»
همانا خداوند سبحان، ذكر را جلا و صفاى دلها قرار داده است ....
امام خمينى قدس سرّه مى‏نويسد:
«پس اى عزيز! در راه‏ذكر و ياد محبوب، تحمّل مشاقّ هر چه بكنى، كم كرده‏اى. دل را عادت بده به ياد محبوب، بلكه به خواست خدا، صورت قلب، صورت ذكر حقّ شود و كلمه طيّبه لااله الاالله صورت اخيره وكمال أقصاى نفس گردد كه از اين زادى بهتر براى سلوك الى الله و مُصلحى نيكوتر براى معايب نفس و راهبرى خوبتر درمعارف الهيه يافت نشود.
پس اگر طالب كمالات .... و مهاجر الى الله هستى، قلب را عادت بده به تذكّر محبوب ....» «2»