الف- مصلحت نبودن:
گاهى حكمت الهى اقتضاى استجابت دعايى را ندارد و مصلحت ايجاب مىكند كه دعاى ما مستجاب نشود؛ زيرا ما از حقيقت امور، مطلع نيستيم.چه بسا كه چيزى براى ماضرر داشته باشد و ما به حسب ظاهر تصوّر مىكنيم مفيد است، ولى خدا صلاح و فساد و خير و شر ما را بهتر مىداند وحكمتش اقتضا مىكند، بعضى از دعاها كه به صلاح نيست مستجاب نشود. على عليهالسلام فرمود:
«انَّ كَرَمَ اللَّهِ سُبْحانَهُ لا يَنْقُضُ حِكْمَتَهُ فَلِذلِكَ لا يَقَعُ الْاجابَةُ فى كُلِّ دَعْوَةٍ» «1»
هماناكَرم خداى سبحان، حكمت او را، نقض نمىكند، به همين جهت، در هر دعايى اجابت واقع نمىشود (يعنى خدا، در دعاها، حكمت و مصلحت را رعايت مىكند و اينكه بعضى دعاها مستجاب نمىشود، به اعتبار اين است كه مصلحت در اجابتِ آن نيست، نه اينكه در كَرم الهى كوتاهى باشد).
|