مفهوم خوف‏
«خوف» در لغت به معناى ترس، بيم و هراس بوده «4» و دراصطلاح عبارت است از آن‏كه قلب، به جهت نگرانى از حوادث ناخوشايندى كه در آينده نزديك تحقق مى‏يابد، به درد آيد و بسوزد.
انسان بايد ازخدا بترسد و دل مؤمن بايد لبريز از اين گونه ترس باشد؛ البته ترس ازخدا از آن جهت نيست كه خدا- نعوذ بالله- موجود ترسناكى است، ترس از خدا معانى و مراتبى دارد. يك معناى ترس از خدا، ترس از خشم خدا و عذاب خدا در دنيا و آخرت است و منشأ خشم و عذاب الهى، نافرمانى بشر است. انسان اگر از قدرت برترى بترسد نافرمانى‏ نمى‏كند و چه قدرتى به قدرت الهى مى‏رسد و بلكه چه قدرتى قابل مقايسه با قدرت قاهر الهى است، بنابراين بايد ترس از خدا مانع نافرمانى بشر گردد. نيز ترس از خدا به همين معنا در جايى صادق است كه انسان در صدد فرمانبرى بر آمده؛ اما از انجام فرمان آنچنان كه بايسته است كوتاهى كرده و تمام همت، توان و توجه خود را براى فرمانبرى به كار نبرده است، بازبايد ترسيدكه مبادا چنين اطاعتِ دست و پا شكسته‏اى مقبول حضرت حق نيفتد و در نتيجه فرمانبرى به شمار نيايد و پاداشى بر آن مترتب نشود وعذابى را از انسان دفع نكند يا درجه مورد انتظارى را براى او نسازد، چنين خوفى به معناى دلهره داشتن ازرد و قبول اعمال در درگاه خداست، نتيجه چنين ترسى دقّت بيشتر در درستى اعمال و افزودن بر طاعت و درجه اخلاص نيّت است.
اگر انسان چنين ترسى در دل نداشته باشد، خاطرش از ناحيه خدا و قبولى اعمال جمع باشد، سستى و سهل انگارى مى‏كند، عمل نيك خود را ارزشمند وممتاز مى‏شمارد، يا گناه خود را ناچيز و قابل چشم پوشى مى‏انگارد، در نتيجه از گناه هراسى نخواهد داشت و برگناهان مى‏افزايد و در اصلاح خود و بهبود كيفيت اعمال خود نخواهد كوشيد و بر كمال خويش نمى‏افزايد.
معناى ديگر ترس از خدا، لرزش دل در برابر هيبت و عظمت الهى است، از چنين ترسى در آيات قرآن به «خشيت» تعبير شده است؛ خشيت، حالت خضوع و خشوع وتسليم است، هر چه مرتبه آگاهى و معرفت انسان نسبت به عظمت و جلال خدا افزون شود و خود را در برابر اين عظمت نامتناهى كوچك و حيران احساس كند، درجه خشوع او افزون مى‏گردد.
خدا مى‏فرمايد:
«انَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» «1»
ازميان بندگان خدا، تنها عالمان هستند كه از خدا مى‏ترسند.
نيز مى‏فرمايد:
«رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِىَ رَبَّهُ» «2»
خدا از آنان خشنود است و آنان نيز از خدا خشنود و راضى هستند. اين مقام، از آن كسى است كه از پروردگارش مى‏ترسد.
در جاى ديگر مى‏فرمايد:
«وَامَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَانَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوى‏» «1»
آن كس كه از مقام پروردگارش ترسيده و نفس را از هوا باز داشته، بهشت جايگاه اوست.
كسى كه به اين مرتبه از خوف، برسد خداوند ابهت او را در دل همه جهانيان قرار مى‏دهد. امام صادق عليه‏السلام در اين باره مى فرمايد:
«مَنْ خافَ اللَّهَ اخافَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّ شَىْ‏ءٍ وَمَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ اخافَهُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ شَىْ‏ءٍ» «2»
كسى‏كه از خدا بترسد خداوند همه چيز را از او مى‏ترساند و كسى كه از خدا نترسد، خداوند او را از هر چيزى مى‏ترساند.
نمونه آشكار اين گفتار، امام خمينى قدس سره است كه خداوند متعال بر اثر رسيدن آن حضرت به اين مقام، هيبتش را در دل همگان قرار داد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.