امام حسين، ريحانه‏ي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) شب دهم محرم، اهل بيت و اصحابش را جمع کرد، خبر شهادت خود را به آنان داد و از آنان خواست راه خود را پيش گرفته، حضرت را با سرنوشت محتومش تنها گذارند. ايشان مي‏خواست آنان نسبت به آينده و کار خود بينا و آگاه باشند. امام در آن شب حساس، چنين آغاز سخن کرد: «خداوند را به بهترين وجه سپاس مي‏گويم و او را در خوشي و ناخوشي، حمد مي‏کنم. پروردگارا! تو را سپاس مي‏گويم که ما را کرامت نبوت بخشيدي، [ صفحه 185] قرآن را به ما آموختي، بينش در دين عنايت کردي، براي ما گوش و چشم و دل آگاه قرار دادي و ما را از مشرکان قرار ندادي. اما بعد: من اصحاب و خانداني وفادارتر و بهتر از اهل بيت و اصحاب خودم نمي‏شناسم. خداوند به همه‏ي شما پاداش نيک عنايت کند. آگاه باشيد! که من گمان ندارم امروز ما از دست اين دشمنان، فردايي داشته باشد. من به همه‏ي شما اجازه دادم و بيعتم را از شما برداشتم تا با آسودگي و بدون ملامت، راه خود را پيش بگيريد و برويد. اينک اين شب است که شما را پوشانده، پس از آن چون شتري - يا چون سپري - [1] استفاده کنيد و هر يک از شما دست يکي از افراد خاندانم را بگيرد - خداوند به همه‏ي شما جزاي خير دهد - و سپس در شهرهاي خود پراکنده شويد تا آنکه خداوند گشايشي دهد. دشمنان تنها مرا مي‏خواهند و اگر به من دست پيدا کنند، از جستجوي ديگران خودداري مي‏کنند...». [2] . ايمان ناب و عصاره‏ي امامت و شخصيت امام در اين خطابه‏ي بزرگ، آشکار و متجلي مي‏گردد. حضرت در اين شرايط حساس و سرنوشت ساز، از هرگونه ابهام‏گويي و تعقيد، خودداري مي‏کند و با صراحت، آينده‏ي محتوم آنان را در صورت بودن با ايشان نشان مي‏دهد؛ اگر اصحاب و اهل بيت امام بمانند، هيچ سود دنيوي در کار نخواهد بود و يک مسير را بايد بپيمايند؛ که آن جانبازي و شهادت است. لذا حضرت از آنان مي‏خواهد از تيرگي شب، استفاده کنند و با دلي خوش و [ صفحه 186] بدون دغدغه‏ي بيعت - زيرا امام همه را از وفاي به عهد و پيمان و بيعت خود معاف کرده است - به هر جا که مي‏خواهند بروند اگر از کناره گيري از حضرت در روز، شرم دارند، اينک بهترين فرصت است. امام همچنين تأکيد مي‏کند که تنها هدف اين درندگان خونخوار، اوست و نه ديگري. و دشمن، تشنه‏ي ريختن خون حسين است و اگر به مقصود خود دست پيدا کند، ديگر با آنان کاري ندارد.

[1] با اختلاف روايت در متن خطبه: «جملا» و «جنة» - (م). [2] ابن‏اثير، ج 3، ص 285.