در دوستي اميرالمؤمنين عليهالسلام با آن جناب همين بس که ميبوسيد دستهاي او را که در روايت قبلا مذکور شده، پس از ولادت ثم قبل يديه و استعبر و بکي، پس دستهايش را از قنداقه بيرون آورد، ميبوسيد و ميگريست و فرمود گويا ميبينم اين دستها يوم الطف در کنار شريعه فرات در ياري برادرش حسين عليهالسلام از بدن جدا خواهد شد [1] بلکه قبل از ولادت و خلقت تهيه مادري مثل امالبنين عليهاالسلام براي حمل و ولادت و رضاع او نمود، چنانچه گذشت و آن ناشي از شدت علاقه به چنين فرزندي بوده و روايتي ديده شده که حضرت امير عليهالسلام در آخر عمر تمام اولاد خود را به امام حسن عليهالسلام سپرده و سفارش آنها را به آن جناب نمود مگر ابوالفضل عليهالسلام را که دست او را به دست امام حسين عليهالسلام گذارد و سفارش و توصيه براي او به امام حسين عليهالسلام نمود. و اما صديقهي طاهره عليهاالسلام گذارد و سفارش و توصيه براي او به امام حسين عليهالسلام نمود. و اما صديقهي طاهره عليهاالسلام در حديث منقول است که: چون روز قيامت شود و خلق اولين و آخرين سر از خاک بر دارند، حضرت رسول فرمايد: به صديقه طاهره که اي فاطمه عليهاالسلام، امروز براي شفاعت امت چه آوردهاي؟ عرض ميکند: براي شفاعت، بس است دو دست فرزندم ابوالفضل عليهالسلام [2] و بعضي موثقين نقل نمودهاند که: يک نفر از اهل کربلا به زيارت سيدالشهداء عليهالسلام روزي دو مرتبه و سه مرتبه ميرفت و زيارت نميکرد ابوالفضل عليهالسلام را مگر در هر ده روز يک مرتبه. پس حضرت صديقه عليهاالسلام را در خواب ديد و سلام کرد بر آن مخدره و آن حضرت از او اعراض فرمود. عرض کرد: سيدتي ما تقصيري، تقصير من چيست؟ فرمود استقلالک من زيارة ولدي، کم به زيارت فرزندم ميروي. عرض کردم: روزي دو مرتبه و سه مرتبه زيارت ميکنم
[ صفحه 210]
فرزند شما را. فرمود نعم تزور ولدي الحسين و لا تزور ولدي العباس الا قليلا [3] و اما علاقه و دوستي حضرت سيدالشهداء عليهالسلام به آن حضرت، منجمله آنکه منقول است مکرر ميفرمود بنفسي انت يعني برادر، جان من فداي تو باد و من جمله آنکه چون از برادر رخصت مبارزت و جهاد خواست.
فبکي الحسين بکاء شديدا حتي ابتلت لحيته بالدموع و قال يا اخي کنت العلامة من عسکري و مجمع عددنا فاذا غدوت الي الجهاد يؤل جمعنا الي الشتات و عمارتنا تنبعث الي الخراب [4] .
امام حسين (ع) گريهي شديدي نمود به گونهاي که محاسن شريفش از اشک ديدگانش تر شد، سپس فرمود: برادرم تو علمدار سپاه من و موجب همبستگي و انسجام ما هستي، اگر تو به ميدان بروي جمع ما پراکنده و انسجام ما درهم ميشکند.
|