هر چه حضرت به اينها تکليف ميکرد برويد آنها نميرفتند، حتي غلامهاي سياه را مخصوصا فرمود شما برويد و خود را به کشتن مدهيد، متفق الکلمه يک دفعه عرض کردند: اکلتنا السباع حيا لو ترکناک [1] درندگان صحرا ما را زنده بخورند و بدرند اگر برويم و دست از تو برداريم. في الرخاء نلعق قصاعکم و في الشدة نخدلکم در ايام رفاهيت کاسه ليس شما بوديم. حالا که روز سختي است تو را بگذاريم ميان دشمنان و برويم؟ لا والله. بعد از تو در خانه کدام آقا برويم؟ [2] اولاد مسلم و برادرانش عرض کردند: نميرويم تا از آن شربتي که مسلم نوشيده ما هم بنوشيم. نفديک باموالنا و انفسنا و اهلينا قبح الله العيش بعدک چون آن جناب ديد اينها در وفاء ثابت قدمند قال جزاکم الله مني خيرا پس حضرت اصحاب را مرخص کرد که هر کدام به منزل خود بروند و وداع عبادت پروردگار نمايند، چرا که آن شب، شب آخر عمر آنها بود [3] سزاوار است در اين مقام امتيازات و خصايص و فضايل درباره شهداء و حواريين حضرت سيدالشهداء عليهالسلام بطور تفصيل و شماره گفته شود تا من بعد برتري و افضليت حضرت ابوالفضل عليهالسلام و علو مقام آن جناب بر تمام شهداي اولين و آخرين مکشوف گردد. اولا عدهي شهدا کربلا در يوم الطف بغير وجود مقدس حضرت سيدالشهداء عليهالسلام مورد خلاف و اختلاف است و بنابر روايت شيخ مفيد در ارشاد و شيخ طبرسي در اعلام الوري و ابن اثير در کامل و بسيار از مورخين هفتاد و دو نفر بودند؛ هفده نفر از بنيهاشم بودند و سي و دو نفر از آنها در شب عاشورا از لشکر عمر سعد ملعون به آن حضرت ملحق شدند و بيست و سه بقيه اصحاب باوفا بودند و اين اصح اقوال
[ صفحه 140]
است و اين عده از حواريين امام مظلوم غير از آن جماعتي هستند که قبل از عاشورا در فداکاري آن حضرت شهيد شدند، مثل مسلم بن عقيل وهاني بن عروه و قيس ابن مصهر الصيداوي يا عبدالله بن يقطر عليهمالسلام که برادر رضاعي سيدالشهداء عليهالسلام بوده و غير عبدالله عفيف که بعد از قضيه کربلا در کوفه شهيد شد.
|