و يکي از علماء موثقين نقل نموده که: يکي از اهل کربلا زيارت مي‏کرده حضرت سيدالشهداء عليه‏السلام را روزي دو يا سه مرتبه و زيارت نمي‏کرده ابوالفضل عليه‏السلام را مگر هر ده [ صفحه 14] روز يک مرتبه. پس حضرت زهرا عليهاالسلام را در خواب ديده و سلام کرد و آن مخدره از او اعراض نموده عرض کرد: سيدتي ما تقصيري - بي‏بي تقصير من چيست؟ فرموده بود: استقلالک من زيارة ولدي يعني کم زيارت نموده‏اي تو فرزند مرا عرض کرده بود: روزي دو مرتبه و سه مرتبه زيارت مي‏کنم. فرموده بود: نعم تزور ولدي الحسين هکذا و لا تزور ولدي العباس الا قليلا - فرموده بود بلي زيارت مي‏کني فرزندم حسين را اين چنين و زيارت نمي‏کني فرزندم عباس را مگر اندک. و حضرت سيدالشهداء عليه‏السلام آنقدر علاقه دارد به آن جناب که مکرر مي‏فرمود بنفسي انت - يعني ابوالفضل، جان من فداي تو باد. کسي که پيشوايان دين و سلاطين دنيا و آخرت آنقدر اظهار محبت و علاقمندي نسبت به او نمايند، چگونه بر رعيت لازم نباشد دوستي او و بدانکه لزوم دوستي آن جناب از جهاتي است. اول: از جهت انتساب و علاقمندي ائمه هدي عليهم‏السلام به آن جناب، چنانچه مذکور شد. دوم: از جهت مقامات عاليه و کمالات نفسانيه آن حضرت از جهات علم، عمل، شجاعت، صباحت، مواسات، مساوات، اخوت، وفاداري، حميت، غيرت، زهد، تقوي، علو همت، بلند نظري. سوم: براي آنکه ابوالفضل عليه‏السلام فدا و فاني در سيدالشهداء عليه‏السلام شد. بلکه فاني في‏الله شد. پس دوستي او دوستي حسين و دوستي حسين دوستي خداست. چهارم: ديگر چيزي که سبب دوستي آن جناب است عنوان مظلوميت اوست که قلب هر بشري را جلب مي‏کند. بلکه بعد از مقام مظلوميت امام شهيد احدي به مظلوميت ابوالفضل عليه‏السلام نيامده است. در فقره زيارت حضرت است: اشهد انک قتلت مظلوما [1] امتيازات آن جناب در باب شهادت آن حضرت مذکور خواهد شد.

[1] مفاتيح الجنان (زيارت حضرت عباس (ع)). ترجمه: گواهي مي‏دهم که تو مظلوم به شهادت رسيدي.