و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون فرحين بما اتيهم الله من فضله و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الا خوف عليهم و لا هم يحزنون يستبشرون بنعمة من الله و فضل و ان الله لا يضيع اجر المؤمنين [1] . يعني گمان مکن آنان را که در راه خداي عزوجل کشته شدند مرده باشند، بلکه زندگان مي‏باشند، در نزد پروردگار خود روزي مي‏خورند و مسرور به آنچه خداوند از فضل خود به ايشان عطا فرموده و خوشحال مي‏باشند به کساني که در دنيا بعدا به درجه‏ي شهادت برسند و مثل ايشان داخل شوند در نعمت و کرامت از پروردگار و خوشنودي او که اعظم نعمتهاست و هيچ ترس و حزن بر ايشان نخواهد بود. مايه خوشدلي آنجاست که دلدار آنجاست‏ مي کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم‏ به روايت جمعي از مفسرين پدر جابر انصاري که از شهداي احد بود عرض کرد: خدايا مرا به دنيا برگردان تا دو مرتبه شهادت را دريابم و اجر من عظيمتر باشد و به او گفتند: اذن در رجوع نيست. عرض کرد: خداوندا پس مطلع گردان برادران ما را به آنچه در آن مي‏باشم. پس خداوند فرمود: انا رسولک الي المؤمنين اين آيه را نازل فرمود [2] و شاهد بر اين زندگاني و ارتزاق نزد پروردگار اخبار متواتره کثيره هست که تبرکا و تذکرا دو روايت از آنها ذکر مي‏شود. من‏جمله در کتاب بحار و غيره منقول است که کفار روم بعضي از اهل اسلام را اسير کردند و در نفت جوشانيدند الا يکي که او را رها کردند که براي اهل اسلام خبر بياورد و در اين راه صداي سم اسبها به گوش او رسيد. چون نظر کرد ديد رفيقان او مي‏باشند که در پيش چشم او آنها را [ صفحه 126] هلاک نمودند. از ايشان سئوال کرد. گفتند: اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام را شهيد کردند و جميع ارواح شهداء مامور شدند بروند بر آن حضرت نماز بخوانند و ما حال از نماز بر آن حضرت مي‏آئيم [3] و در کتاب مدينة المعاجز و غيره روايت کرده از کتاب ثاقب المناقب شيخ عمادالدين طوسي که از براي متوکل پنجاه غلام به عنوان هديه آورده بودند. پس يک سال به امر متوکل به تربيت ايشان مشغول شدم. روزي حضرت امام علي النقي عليه‏السلام وارد شدند بر متوکل. آن ملعون امر کرد غلامان را از خانه بيرون آريد تا آن حضرت تماشا کند. چون نظر غلامان بر آن حضرت افتاد، سجده‏ي تعظيم کردند بر آن جناب. بعد از بيرون رفتن آن جناب متوکل گفت: سؤال کن از آنها که از کجا او را شناختند. آنها گفتند هذا رجل يأتينا کل سنة فيعرض علينا الدين و هو من نبي المسلمين يعني اين مرد وصي پيغمبر آخرالزمان است و هر سال مي‏آيد شهر ما و ما را امر دين تعليم مي‏فرمايد. پس متوکل عنود امر کرد تمام را کشتند. وقت عشآء خدمت امام علي النقي عليه‏السلام رفتم. از من سئوال کرد آن غلامان چه شدند؟ عرض کردم: ذبحوا عن اخرهم [4] فرمود: مي‏خواهي آنها را ببيني؟ عرض کردم: بلي. به دست اشاره کرد که داخل شو به اين خانه من. پرده را بلند کردم و داخل خانه شدم. ديدم غلامان را که با هم نشسته‏اند، پيش روي ايشان طبقي است از ميوه‏ها و از آن مي‏خورند. [5] . حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمود: «کل حسنات بني آدم تحصيها الملائکة الا حسنات المجاهدين فانهم يعجزون عن علم ثوابها [6] ؛ ملائک اندازه ثواب تمام حسنات بني آدم را مي‏دانند به جز ثواب حسنات مجاهدان را که قادر به شمارش اندازه‏ي آن نيستند و علم آن را ندارند». و فرمود هيچ کس نيست که داخل بهشت شود و آرزو کند که از آن بيرون آيد مگر شهيد که آرزو مي‏کند رجوع کند به دنيا و کشته شود ده مرتبه براي آنچه مي‏بيند از کرامت خداوند عزوجل [7] و افضل شهداء، شهداي کربلا بودند.

[1] سوره‏ي آل عمران آيات 169 تا 171. [2] مستدرک الوسائل ج 11 ص 12. [3] بحارالانوار ج 42 ص 309. [4] ترجمه: همگي ذبح شده و به قتل رسيدند. [5] مدينة المعاجز ج 7 ص 491 به نقل از الثاقب في المناقب ص 529. [6] مستدرک الوسائل ج 11 ص 13. [7] همان.