در ليله معراج خطاب از مصدر جلال رسيد به جبرئيل که محمد صلي الله عليه و آله را به زير هفتاد هزار پرده غيرت متواري گردانيدم. امشب يک پرده از جمال او بردار تا نظاره کنندگان عالم اعلا حسن و جمال را ببينند و آنگاه جبرئيل يک پرده برداشت، نوري پديد آمد که از پرتو آن نه نور عرش را جلوه‏اي ماند و نه کرسي و نه آفتاب و ماه و ستارگان را. بعد از آن خطاب آمد: يا محمد چند غم امت داري امشب يک پرده از هفتاد پرده برداشتيم نور عرش و کرسي و لوح و قلم و آفتاب و ماه و ستارگان محو و [ صفحه 98] مضمحل شد، فرداي قيامت اگر تمامي اين هفتاد هزار پرده را برداريم عجب مدار که تمام معاصي امت در جنب آن ناچيز و نابود گردد [1] و در اين موقع مقتضي دانستم که اشاره نمايم به اينکه حکماء گفته‏اند بايستي بين ظل و ذي ظل تناسب بوده باشد و نظام موجود در ظل کاشف از نظام موجود در ذي ظل است به مصداق آيه مبارکه الم تر الي ربک کيف مد الظل [2] همه عالم ظل وجود حق مي‏باشند و ديگر اينکه جمال نيست مگر همان تناسب اجزاء موجود در شي‏ء پس بنابراين جمالي که در سلسله موجودات عالم ناسوت مشاهده مي‏شود ظل جمال و تناسب عقول مي‏باشد تا برسد به نظام عقلاني عقل اول تا نظام در مرتبه فيض مقدس الخ و اينکه بدن ظل نفس است و هر قدر نفس داراي بها و روشني باشد در بدن اثر مي‏کند و آثارش از بدن ظاهر مي‏گردد. اين است که در حديث دارد اطلب الحاجة من حسان الوجوه [3] حال اگر کسي گويد ديده شده است بعض مردمان با صورت خوب داراي سيرتهاي سوء يا بالعکس مي‏باشند جوابش آن است که آن قاعده‏ي کليه جاري است منتهاي مراتب اخلاق رذيله در بعضي کسبي مي‏باشد. مقصود آن است که چون انوار مقدسه محمد صلي الله عليه و آله و آل محمد عليهم‏السلام مجاري و مجالي جمال و کمال حق جل و علا بوده‏اند و واسطه‏ي فيض اقدس و نظام احسن مي‏باشند و در عالم ناسوت و جسمانيت نيز از تمام مردم خوش صورت‏تر و نمکين‏تر و ظاهر و باطنشان نيکو صورت و سيرت بوده و هستند.

[1] بحارالانوار ج 18 باب المعراج. [2] سوره‏ي فرقان آيه‏ي 45. ترجمه: آيا نمي‏بيني که پروردگارت چگونه سايه را گسترد. [3] قضاء الحوائج (ابن أبي‏الحديد) ص 58. ترجمه: حاجت خود را از زيبا رويان بخواه.