و در جنگها و غزوات با شجاعان عرب محاربه و مبارزه نمود و داد مردانگي داده، جرأت و قوت از حيدر کرار ميراث داشت و در بعضي کتب معتبره نقل شده که در روز ولادت ابوالفضل عليهالسلام، امالبنين عليهاالسلام قنداقه او را آورد به دست اميرالمؤمنين عليهالسلام داد که نام بگذارد، زبان مبارک به ديده و گوش و دهان او گردانيد تا حق بگويد و حق ببيند و حق بشنود ثم اذن في اذنه اليمني و اقام في اليسري پس در گوش راست اذان گفت و در گوش چپ اقامه گفت. ثم قال ما سميتموه قالت امالبنين ما اسبقک في شيء فرمود:
[ صفحه 96]
چه اسم گذارديد اين طفل را؟ عرض کرد من در هيچ امري به شما سبقت نگرفتهام، هر چه خودتان ميل داريد اسم بگذاريد. فرمود: اني سميته باسم عمي العباس عباسا من او را به اسم عمويم عباس، عباس ناميدم ثم قبل يديه و استعبر پس دستهاي او را بوسيد و اشک به صورت نازنينش جاري شد. گريه کرد و فرمود: گويا ميبينم اين دستها يوم الطف در کنار شريعه فرات در ياري برادرش حسين عليهالسلام از بدن جدا خواهد شد [1] و از اين جاست که گفتهاند جايز است دست فرزند را از راه عطوفت و شفقت بوسيدن. چنانچه وارد است پيغمبر صلي الله عليه و آله دست فاطمه عليهاالسلام را ميبوسيد و به جاي خود مينشانيد و از اينجا معلوم ميشود کثرت عطوفت شاه ولايت با ابوالفضل عليهالسلام و علاقه آن حضرت به عم خود عباس، که اسم بعضي اولاد خود را عباس نام نهاد و بعضي نقل نمودهاند که آنجناب را فرزندي بود فضل نام و از اين جهت آن حضرت را ابوالفضل عليهالسلام گفتند.
|