در وافي از جابر انصاري از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: خير نسائکم الولود الودود العفيفة العزيزة في اهلها المتبرجة مع زوجها الحصان علي غيره التي تسمع قوله و تطيع امره و اذا خلابها بذلت له ما يريد منها و لم تبذل کتبذل الرجل [1] زن خوب را به ده صفت ياد فرموده: اول آنکه بسيار اولاد آورد. دوم آنکه با عفت باشد. سوم آنکه نزد خويشان و بستگانش به عزت باشد. چهارم آنکه با شوهر خود فروتني و کوچکي کند. پنجم آنکه با مرد خود با زينت باشد و اظهار زينت کند. ششم آنکه با غير شوهر با عفت و ترک زينت کند. هفتم آنکه بشنود گفتار شوهر را. هشتم آنکه اطاعت کند امر او را. نهم آنکه چون با او خلوت کند هر چه بخواهد از او بذل کند و خودداري نکند. و دهم آنکه بذل و بخشش نکند مثل بخشش مردها. پس از آن فرمود: خبر دهم شما را به بدهاي زنها. زن بد آن است که با خويشان و بستگان خود کوچکي و ذلت داشته باشد و با شوهر خود به عزت و تکبر باشد و اولاد نياورد و حقد و کينه دل باشد و از عمل قبيح پرهيز نکند و در غياب شوهر خود را زينت کند و با شوهر ترک زينت نمايد و نشنود سخن او را و اطاعت نکند امر او را و چون شوهر با او خلوت کند منع کند شوهر را از خود و آنچه خواهد امتناع نمايد و عذر شوهر نپذيرد و از خطا نگذرد.
[ صفحه 68]
و عن الصادق عليهالسلام اغلب الاعداء المؤمن زوجة السوء [2] و من دعاء النبي اعوذبک من امراة تشيبني قبل مشيبي [3] و قال افضل نساء امتي اصبحهن وجها و اقلهن مهرا [4] و قال اعلموا ان المراة السوداء اذا کانت و لودا احب من الحسناء العاقر [5] .
يعني زن سياه چهره که اولاد آورد بسيار بهتر است از زن خوش صورتي که اولاد نياورد و عقيم باشد. راقم حروف گويد ترغيب و تحريص بر ازدواج نيست مگر براي توليد و کثرت نسل انسان که اشرف مخلوقات است که فرمود:
«و لقد کرمنا بني آدم و حملنا هم في البر و البحر و رزقناهم من الطيبات و فضلناهم علي کثير ممن خلقنا تفضيلا» [6] .
و همانا فرزندان آدم را بسيار گرامي داشتيم و آنها را در خشکي و دريا [با سوار کردن بر مرکب] حمل کرديم و از روزيهاي پاکيزه عطا کرديم و بر بسياري از مخلوقات برتري داديم.
و کثرت افراد و جمعيت آن چيزي است که مطلوب تمام ملل و دانشمندان عالم است و تمام موجودات بالفطره و بالاستعداد و جبلت خود ميخواهند به مقام انسانيت و بشريت برسند که فرمود: يابن آدم خلقت الاشياء لاجلک و خلقتک لاجلي [7] يعني اي پسر آدم همه چيز را براي تو خلق کردم و تو را براي خود خلق و ايجاد نمودم و ترغيب به زنهاي صالحه براي آن است که زن کانّه کارخانه آدم سازي است و مايهي بقاي نسل است و نسل خوب از زنهاي خوب غالبا توليد ميشود اين است که در وافي نقل شده از
[ صفحه 69]
شارع اسلام رسول خدا صلي الله عليه و آله که: «ما استفاد امر بعد الاسلام افضل من زوجة مسلمة تسره اذا نظر اليها و تطيعه اذا امرها و تحفظه اذا غاب عنها في نفسها و ماله و في رواية تعينه علي امر الدنيا و الاخرة [8] .
يعني استفاده نکرده است مرد مسلماني بعد از اسلام به چيزي که بهتر باشد از زن صالحه مسلماني که چون نظر به سوي او کند مسرور شود و چون به او امر کند اطاعت نمايد و چون از او غايب شود خود و مال او را حفظ نمايد و ياور او باشد در امر دنيا و آخرت».
و فرمود: اختاروا لنطفکم فان الخال احد الضجيعين [9] يعني اختيار مورد خوب کنيد براي نطفه خود که چنانچه پدر ضجيع فرزند است و مربي او ميشود بساهست خال (دائي) مربي او ميشود.
و در روايت ديگر است: تخيروا لنطفکم فان الابناء يشبه بالاخوال [10] کلمه معروفي است فرزند حلال زاده شبيه به خالو ميشود و در قرآن فرموده: و قدموا لانفسکم [11] گفتهاند مراد طلب فرزند است و مراد آن است که زنان پارسا طلب کنيد تا فرزند صالح آورند. چنانچه فرمود: تخيروا النطفکم اختيار کنيد براي نطفههاتان يعني براي فرزندان خود فانظر في اي نصاب تضع ولدک فان العرق دساس [12] و فرمود: اياکم و الخضراء الدمن [13] از زنهاي بيدين و بيعفت پرهيز کنيد.
ظاهرش چون گور کافر پر حلل
باطنش قهر خدا عزوجل
نظر به اين اسرار و حکم و توصيه و سفارش، اميرالمؤمنين عليهالسلام به عقيل فرمود: خواستگاري زن به آن خصوصيات مذکور را که بايستي از قبيله محترمي و شجاعي باشد. آن وقت پس از آن دقت نظر در خواستن و تزويج آن زبدهي مخدرات و مجللات و آن يگانه صدف مصفا امالبنين عليهاالسلام چنين يگانه در شاهواري مثل اباالفضل عليهالسلام با آن برادران ارجمند توليد ميشود که شهرهي آفاق و قبلهي اهل مجاهده و
[ صفحه 70]
عرفان و مردان راه حق و يقين ميشود.
پس اين ازدواج اميرالمؤمنين علي عليهالسلام به اين خصوصيات يک تعليم و تدريسي است براي مسلمانان در امر ازدواج که دقت کنند در امر تزويج و با دستور و آداب شرعيهي مذکوره عمل نمايند تا به خير دنيا و آخرت و اولاد صالح که ثمرهي عمر و هستي انسان است و مايهي حيات جاوداني است برسند. اما از آن جايي که اغلب مردم کارها را از روي جهل و ناداني و خلاف گفته پيشوايان دين ميکنند، اين امر را هم به مسامحه و سهل انگاري انجام ميدهند و اغلب در مقام ازدواج نظر به رفع شهوت يا جمال و مال است و توجهي به بقاء نسل صالح و توليدي براي عالم انسانيت نيست و علاقه به بقاي خود در دو عالم ندارند. مثلا اگر اهل زراعتي بخواهد قسمتي از حبه جو کشت کند، در پاک بودن زمين و وقت کشت و پاکي تخم آن و تربيت آن ميکند. اما در کشتن و افشاندن بذر و تخم انسانيت که گل سر سبد موجودات و علت غائي عالم است، به کل از هر جهت غفلت ميشود که در قرآن عظيم فرمود: نسائکم حرث لکم [14] نه در پاک بودن محل آن دقت ميشود، چرا که زنهاي پاک دامن خود را بعضي صرف نظر کرده، به زنهاي فواحش آلوده به رجس و خبائث ميپردازند يا نظر دارند و نه در پاکي تخم آن دقت ميکنند. چرا که از لقمهي حرام و شبهه تهيه ميشود و نه در وقت و محل آن دقت ميشود. چرا که براي وقت جماع دستوراتي رسيده از آن کساني که عالم به اسرار و حقايق امور بودهاند. بعضي اوقات و امکنه است سبب ميشود که فرزندي خون خوار شود، مثل اينکه در زير درخت ميوهدار باشد و بعضي اوقات است که اگر در آن وقت نطفه منعقد شود، فرزندي دشمن دين و اهل دين گردد، مثل آنکه در حال حيض زن باشد و بعضي اوقات است که فرزند ناقص الخلقه يا بد خلق و بد قلب و بدخواه مردم شود. مثل آنکه در شب عيد قربان يا شب نيمه شعبان باشد و بعضي اوقات و حالات است که اسباب کوردلي و بخيلي اولاد ميشود مثل آنکه در حال حمل زن بيوضو جماع کند چون نطفه مؤمن محترم است و در حال شهوت مکروه است با حمل زن با او
[ صفحه 71]
مقاربت نمودن، پس فرمودند: وضو بگير مثل آنکه وقت مسجد رفتن مستحب است با وضو باشند المؤمن اعظم حرمة من الکعبه [15] و فرمودند: در آفتاب اگر نطفهاي منعقد شود، انسان مادام العمر فقير باشد و اگر در بام خانه مجامعت شود آن بچه سقط گردد.
و از شارع اسلام و پيشوايان دين و مربيان عالم انسانيت آداب و سنن براي وقت و محل کيفيت و کميت ازدواج رسيده و علماء حقه به طور عربي و فارسي نوشتهاند و اين احقر نيز در کتاب افاضات عظيمه نوشتهام که در بيان آداب و سنن شرعيه و در سنه 1348 هجري به طبع رسيده، به آن و ساير کتب مفصله مراجعه شود. اين مختصر موقعيت ذکر آنها را ندارد و مقصود اشاره و ذکر شمهاي از آن بود، من جمله از جهات ترغيب به ازدواج آن است که تزويج موجب مزيد رزق است. در کتاب وافي است:
«قال رسول الله تزوجوا للرزق فان لهن البرکة [16] .
يعني فرمود پيغمبر صلي الله عليه و آله زن بخواهيد براي رزق خود چرا که در تزويج آنها برکت است».
و فرمود: کسي که ترک تزويج کند از ترس عيالمندي و فقر فقد اساء ظنه بالله [17] پس او بدگمان شده به خدا. چرا که خداوند فرموده: (ان يکونوا فقراء يغنهم الله من فضله) [18] اگر فقير باشيد و عيال بگيريد خداوند از فضل و کرم خود شما را غني فرمايد.
در وافي نقل فرموده از اسحق ابن عمار. گفت: عرض کردم به حضرت ابيعبدالله صادق عليهالسلام حديثي که مردم ميگويند مردي آمد نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله شکايت کرد از حاجت و فقر، پس او را امر به ازدواج فرمود. پس ازدواج نمود. باز آمد و شکايت از حاجت نمود، حضرت او را امر به تزويج نمود تا سه مرتبه، آيا اين حديث حق و صدق است؟
[ صفحه 72]
ابوعبدالله امام صادق عليهالسلام فرموده: نعم هو حق ثم قال الرزق مع النسأ و العيال بلي حق است و رزق با زن و عيال است [19] .
و اما مقام دوم که جهت ترغيب و تاکيد در حسن سلوک و حسن معاشرت بانسوان باشد خدا در قرآن فرموده: و عاشروهن بالمعروف فان کرهتموهن فعسي ان تکرهوا شيئا و يجعل الله فيه خيرا کثيرا [20] يعني مخالطه و صحبت کنيد با زنهاي خود به خوبي، پس اگر کراهت داريد از ايشان، بسا چيزها که از آنها کراهت داريد ولي خداوند قرار ميدهد در آنها خير و نيکي بسياري. از اينجا معلوم ميشود اگر مردي گرفتار زن بداخلاقي شود و از او کراهت داشته باشد و براي خدا با او بسازد و صبر کند خداوند در دنيا و آخرت براي او خير بسياري مقرر فرمايد که من جمله فرمودند ثواب صبر ايوب براي او نوشته شود و اگر کراهت براي بد صورتي او باشد. نوشتهاند بعضي از حکماء و دانشمندان زن خوش صورت نميخواستند، براي آنکه اگر خوش صورت باشد سبب کثرت مجامعت شود و آن سبب و موجب کم شدن قوا و کوتاهي عمر است و در سورهي بقره آيه 229 فرموده: فامساک بمعروف او تسريح باحسان يعني درباره زنهاي خود يا نگاه داشتن به خوبي و يا رها کردن به نيکي، پس بايستي زن را يا خوشدل نگاه داشت يا به نيکي و خوشوقتي او را رها نمود و در آيه قبل از آن فرموده: و لهن مثل الذي عليهن بالمعروف و للرجال عليهن درجة [21] يعني و زنان را نيز بر مردان حقي باشد مانند آنکه مردان را بر ايشان حقي باشد.
در حديث وارد است که زن معاذ، رسول را گفت يا رسول الله صلي الله عليه و آله حق زنان بر مردان چيست؟ فرمود: آنکه بر روي ايشان نزنند و ايشان را زشت نخوانند و از آنچه خورند ايشان را نيز دهند و آنچه پوشند ايشان را هم پوشانند و از ايشان هجران ننمايند و فرمود: ايشان اسيرانند نزد شما و مالک نباشند بر نفس خود هيچ چيز را و به امانت خدا ايشان را گرفتهايد و به فرمودهي خداوند ايشان را بر خود حلال نمودهايد.
[ صفحه 73]
و در تفسير شيخ ابوالفتوح رحمةالله عليه نقل شده از ميمونة زوجة النبي که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: خيار الرجال من امتي خيارهم لنسائهم و خير النساء من امتي خير هن لازواجهن يعني بهترين مردان از امت من آنها باشند که خير و احسان کنند زنان خود را و بهترين زنان امت من آنها باشند که خير و خوبي کنند با شوهرهاي خود و چون حمل بردارند در هر شب و روزي اجر هزار شهيد براي آنها باشد که در راه حق کشته شده صابرا محتسبا و هر يک از ايشان را در بهشت فضيلت دهند بر حورالعين به مقدار فضيلت من بر کمتر کس از امت من و بهترين زنان امت من آنان باشند که رضاي شوهر نگاه دارند در هر چه که او خواهد مادامي که معصيت بر خدا نباشد و بهترين مردان از امت من آن باشد که با اهل خود به رفق و لطف نمايد يعني به مدارا و ملايمت و مرحمت زندگاني کند، چنانچه مادر به لطف با فرزند خود کند. هر مردي از ايشان را يعني با اين اخلاق در شب و روزي اجر صد شهيد باشد که در راه حق کشته شود صابرا محتسبا. عمر بن خطاب گفت: يا رسول الله صلي الله عليه و آله چون است که مردان را مزد شهيد باشد و زنان را مزد هزار شهيد؟ حضرت فرمود: نداني که مزد زنان از مردان بيش باشد و ثوابش نزد خداوند تمامتر بود و خداي تعالي در بهشت درجات مرد رفيعتر کند به رضاي زن از او و به دعاي زن او را. بعد از آن فرمود آيا ندانستي بعد از شرک به خدا هيچ گناهي وزر و وبالش بيشتر نيست از آنکه زن معصيت و مخالفت شوهر خود کند و فرمود بترسيد در حق دو ضعيف؛ زن، و يتيم که شما به واسطه ايشان نزد خداوند مسئول ميباشيد و از شما بپرسند از ايشان. هر که با ايشان احسان کند به رحمت و رضوان رسد، هر که به ايشان بدي کند مستوجب سخط خداي تعالي شود. حق مرد بر زن چون حق من است بر شما و هر که حق من ضايع کند باز گردد به غضب خدا و مأواي او دوزخ است و آن بد جائي است. چون حديث شريفي بود بتمامه نقل شد [22] .
و بعضي از علماء - رحمة الله عليهم - در بعضي کتب خود حقوق مرد را بر زن هفده چيز شمار نمودهاند و حقوق زن را بر مرد سي چيز به شمار آوردهاند و بسياري از آنها مستحب است، به کتب مفصله در اين باب رجوع شود. و للرجال عليهن درجة و مردان را بر زنان درجه و فضل و پايهاي است [23] در بيان مراد از اين درجه و مزيت و فضل اختلافي است:
عبدالله بن عباس گفته مهر و نفقه اوست و بعضي گفتهاند مزيت و فضيلت مرد بر او به مزيد عقل است و بعضي گفتهاند به مزيد ميراث مرد است و بعضي گفتهاند
[ صفحه 74]
به وجوب جهاد است بر مرد. جابر و انس بن مالک به دو روايت روايت کردهاند که پيک زنان نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد و گفت: يا رسول الله ذهب الرجال بفضل الجهاد فما لنا يعني: مردان فضيلت جهاد بردند، پس ما را چيست؟ حضرت فرمود: سلام مرا به ايشان برسان و بگو طاعت شوهران داشتن، ايشان را برابر جهاد و شهادت باشد و لکن کم باشد که به جاي آورند [24] و روايت ديگر فرمود: مهنة احد يکن في بيتها تدرک عمل المجاهدين في سبيل الله يعني خدمت و زحمت يکي از شما در خانه خودتان ثواب جهاد في سبيل الله دارد [25] و بعضي گفتهاند به آن است که طلاق به دست مردان است و برخي گويند به آن است که مردان را از زنان عده نباشد و زنها از مردان بايد عده بگيرند بعد از طلاق و وفات. و بعضي گفتهاند به گواهي و شهادت است که شهادت دو زن به جاي يک مرد محسوب است.
جمعي گويند به قوت بر عبادت است، بلکه به تمام قواي بدني و ادراکي چنانچه دانشمندان گفتهاند قوت ادراکي و جسمي زن ثلث مرد است و در جاي ديگر از قرآن فرموده: الرجال قوامون علي النساء [26] .
[ صفحه 75]
|