يکي از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت امام حسين عليهالسلام براي من اين گونه نقل کرد:
در کشور يونان عمهاي داشتم که همسرش دکتر جراح معروفي بود. عمهام مبتلا به سرطان شد. همسرش پول فراواني برايش هزينه کرد. تمام توان خود را به کار برد و او را نزد پزشکان ماهر يونان و ديگر کشورهاي اروپايي برد؛ ولي بينتيجه بود.
روزي فرزندش از کربلا با مادرش تماس گرفت و جوياي حالش شد.
مادرش گفت: فرزندم! به حرم مقدس حضرت عباس عليهالسلام برو و متوسل شو تا خداوند مرا نجات دهد، زيرا خداوند کسي را نااميد نميکند.
فرزندش ميگويد: طبق آنچه مادرم گفته بود، انجام دادم. بعد از مدتي فهميدم که آن مخدره در خواب، حضرت عباس عليهالسلام را ديده. حضرتش فرموده: نان اباالفضل بدهيد. [1] .
[ صفحه 346]
آنچه از ناحيهي حضرت عباس عليهالسلام سفارش شده بود، انجام دادم و بعد از ده روز، آزمايشهاي انجام شده نشان دادند که عمهام بهبودي يافته و بيماري سرطان برطرف شده است.
دکترها از اين بهبودي متحير ماندند، به آنها خبر دادند که خداوند به واسطهي حضرت عباس عليهالسلام او را شفا داد.
آري، حضرت اباالفضل عليهالسلام کسي است که هيچ کس به در خانهي او نرفت که نااميد برگردد. [2] .
|