دين انسان سالم باشد، هر چه پيش آيد بيايد، قمر بنيهاشم عليهالسلام هم مانند پدرش علي عليهالسلام از سلامتي دينش سخن ميگويد: جدا شدن دست از بدن شوخي نيست، اگر مختصر پوست شما خراش و شکاف بردارد، چه حالي داريد؟ علاوه بر گوشت و رگ، استخوان دست هم شکسته است. وقتي که دست راستش را انداختند که نميدانم با چه ضربت، وقتي دست راست را انداختند، اين گونه رجز خواند:
والله ان قطعتموا يميني
اني احامي أبدا عن ديني
و عن امام الصادق اليقيني
نجل النبي الطاهر الأمين
دست راستم را انداختيد، ولي من دست از حمايت دينم برنميدارم. دست از بدن جدا شده است، اما از مردان حسين عليهالسلام جدا نشده است.
[ صفحه 238]
يعني اگر دست من افتاده است، اما دل من با حسين عليهالسلام و خداي حسين عليهالسلام است. هنوز دست ديگر دارم و ميتوانم حسين عليهالسلام را ياري کنم.
اما واي بر آن لحظهاي که نامردها دست چپ اين شيرمرد کربلا را نيز قطع کردند، به اين هم اکتفا نکردند، تا چنين عمود آهنين بر فرق مبارک آن حضرت که صدايش بلند شد: يا أخا! ادرک أخاک. [1] .
|