2- يکي از مؤمنين کرامت زيبايي را اين گونه نقل مي‏کند و مي‏گويد: خانه‏ام نزد حرم حضرت اباالفضل عليه‏السلام بود، حدود 60 سال پيش، روزي براي زيارت از خانه به طرف حرم مي‏رفتم، ديدم مردي در کنار خيابان بيهوش افتاده است، مردم دورش را گرفته‏اند. پرسيدم: چه شده؟ گفتند: او از اهالي طويرج - روستايي نزديک کربلا - است. گاوي را دزديده و انکار مي‏نمايد، صاحب گاو او را نزد حضرت اباالفضل عليه‏السلام برد که سوگند ياد کند تا حقيقت روشن شود. آن مرد شروع به قسم خوردن کرد، همين که قسم خورد، مانند کسي که از کوه بلندي سقوط نمايد بر زمين کوبيده شد. صداي تکبير بلند شد. وقتي به هوش آمد با صداي بلندي گفت: من گاو را دزديده بودم، عهد نمودم که آن را به صاحبش بازگردانم.