اي مشک! تو لااقل وفاداري کن من دست ندارم، تو مرا ياري کن من وعدهي آب تو به اصغر دادم يک جرعه براي او نگهداري کن اي مشک! نگاه کن به بالاي سرم زهراست نشسته، آبروداري کن [ صفحه 370]