حضرت حجتالاسلام و المسلمين واعظ شهير جناب آقاي يثربي نقل کرد:
زني با داماد و دخترش پيش من آمدند. آن زن چون گذرنامه نداشت، در خرمشهر با مانعي برخورد کرده بود.
او گفت: بالاخره کمکهايي مقدر شد و به کربلا رفتيم، پيش من آمده بود ميگفت: به اين حضرت عباس عليهالسلام قسم که همين سواري من سرنگون شد. و من به شط افتاده و مشرف به هلاکت بودم. به اين حضرت متوسل شدم، ناگاه شخص بزرگواري مرا نجات داد و مرا در بلمي نشاند و از نظر غايب شد. [1] .
|