مرحوم شيخ عبدالزهراي کعبي از منبريهاي مخلص و ارادتمند به حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام و بسيار فردي بااخلاصي بودند. مجلسي در کربلا در منطقهي «حي الحسين عليهالسلام» در منزل حاج مهدي سياح در ماه 9 ميلادي به سال 1971 بر فراز منبر اين کرامت را نقل نموده و گفت:
امروز صبح ديدم که تعدادي ماشين در جلوي درب صحن حضرت عباس عليهالسلام ايستادهاند، به طرف حرم حضرت عباس عليهالسلام رفتم تا از قضيه آگاه شوم. وقتي وارد صحن مطهر شدم، ديدم عدهاي به طرف حرم ميآيند. با شتاب خودم را به ضريح رسانيدم. بعد از اداي مراسم زيارت، به طرف آنان رفتم تا اطلاع پيدا کنم که چه حادثهاي رخ داده؟ جلو رفتم و از قضيه سؤال نمودم.
گفتند: اين آقا پدر ما ميباشد، مبتلا به مرض سرطان بوده. ما از مراجعه به پزشک خسته شدهايم. نتيجه را جز مصرف کردن دارو نديديم.
بعد از رفت و آمدهاي مکرر، پزشک به ما گفت: به شما نصيحت ميکنم، پدرتان را به خانه ببريد تا استراحت کند، زيرا اين مرض قابل علاج نيست.
بعد از شنيدن حرف پزشک بين ما گفتوگوهايي شد و حرف پزشک را قبول نموديم و پدرمان را به خانه آورديم، چشم انتظار مرگ او بوديم، گرچه اين امر دست خداوند است، اما از نظر ظاهر چنين بود.
در اين اثنا خانمي از نزديکان ما براي عيادت پدرمان آمد، بعد از خوش آمد نزد مادرمان رفت و با او به اتاق پدرمان وارد شد و جوياي حال او شد. او کيف دستي خود را باز کرد و ظرف کوچکي درآورد و گفت: از اين آب بدهيد بخورد، اين آبي است که از زير قبر مطهر قمر بنيهاشم عليهالسلام عبور ميکند.
[ صفحه 569]
ما آب را گرفتيم و به پدرمان داديم. بعد از آشاميدن به خواب عميقي فرورفت. آن خانم بيرون آمد و رفت دست به دعا برداشت و از پيشگاه خداوند عافيت او را خواست.
روز دوم پدرم مرا - که بزرگترين فرزندانش بودم- فراخواند و گفت: فرزندم! احساس ميکنم پس از آشاميدن اين آب - که به وسيلهي اين زن صالحه آورده شده بود - حالم عوض شده، مرا نزد يک پزشک ببريد.
من از برادران خواستم تا وقت قبلي بگيرند و پدرمان را در شهر بغداد نزد پزشک ببريم. روز بعد او را نزد پزشک برديم و بعد از آزمايش و دقت، آثار شگفت در چهرهي پزشک نمايان شد، مکرر او را مورد آزمايش قرار داد و اظهار نمود که حالش رو به بهبودي است. پرسيد: آيا علاج ديگر نمودهايد؟
گفتيم: نه.
گفت: آيا پزشک ديگري بردهايد؟
گفتيم: نه.
گفت: پس خداوند توانا پدرتان را شفا داده است.
گفتيم: جناب دکتر! به راستي شفاي پدرمان به دست تواناي حضرت عباس بن علي بن ابيطالب عليهماالسلام بوده است.
گفت: من شنيدهام که علي بن ابيطالب يکي از خلفاي پيامبر است.
گفتيم: آري، حضرت عباس عليهالسلام فرزند اوست.
گفت: من ارمني هستم. بيش از اين چيزي نميدانم، ولي به اين بزرگوار - يعني حضرت عباس عليهالسلام - يقين دارم. او داراي مرتبهي بزرگي نزد خداوند ميباشد، بيماران بسياري به واسطهي او خوب شدهاند. و به من مراجعه نموده و گفتند: ما به واسطهي حضرت عباس عليهالسلام شفا گرفتيم.
[ صفحه 570]
آري، اين کرامت به واسطهي اين عالم و مرد متقي و شهيد ولايت مرحوم مغفور شيخ عبدالزهراي کعبي نقل شد. [1] .
|