سيد فاضل ماميشه يکي از خادمان مرقد حضرت عباس عليهالسلام کرامت ذيل را نقل مينمايد:
در سال 2000 ميلادي مردي بزرگسال زمينگير به همراه سه جوان همراه وارد حرم حضرت عباس عليهالسلام شدند، يکي از آنها نزد من آمد و از من خواست که برايشان زيارت بخوانم. پس از پايان زيارت پدرشان را به طرف مرقد مطهر بردند و او را روي زمين، کنار ضريح گذاردند، سپس شروع نمودند به دعا خواندن.
پس از ساعتي پدر از فرزندانش خواست که او را به خارج از صحن شريف ببرند، در صحن شريف نشانههاي خوشحالي بر چهرههايشان نمايان شد. رو به آنها کردم و سؤال نمودم چه شد؟
جواب دادند: پدرمان از پلهي بلندي بر زمين افتاد، ستون فقرات آسيب کلي ديد. او را نزد اطباي زيادي برديم، اما نتيجه نداد. بعد از اين که از همه جا مأيوس شديم، شب گذشته پدرمان از ما خواست که او را نزد حضرت عباس عليهالسلام بياوريم، وقتي او را به حرم حضرت عباس عليهالسلام آورديم هم چنان که ميبيني احساس کرد که درد و ناراحتي از او برطرف شده از ما خواست او را بيرون ببريم.
[ صفحه 559]
در بين گفتوگو با اين جوان، سيد فاضل که نام او در اول قضيه ذکر شد، گويد:
يک مرتبه مرد نامبرده از ويلچر بلند شد و ايستاد و شروع کرد به راه رفتن، بعد از آني که نميتوانست هيچ حرکتي بنمايد و همين که مردم مشاهده نمودند که با پاي خود حرکت نمود، صلوات فرستادند و به اين ترتيب شفاي خود را از حضرت عباس عليهالسلام گرفت و مردم بسياري جمع شدند و خبر شفا و سلامتي او پخش شد از کثرت ازدحام مردم نتوانست از صحن خارج شود، چند مأمور آمدند و براي او راه را باز کردند و با زحمت بسياري او را از صحن بيرون آوردند تا به نزد ماشين رفت و سوار شد و رفت. [1] .
|