مؤلف کتاب «قبس من کرامات العباس عليهالسلام» مينگارد:
در يکي از زيارتهايي که به حرم حضرت عباس عليهالسلام مشرف شدم، ديدم مردم در صحن جمع شدهاند، به سوي جمعيت رفتم، ديدم مردي از کشور عمان (مسقط) چند رأس گوسفند آورده با چند قصاب که آنها گوسفندان را ذبح نموده و گوشتها را ميان مردم تقسيم مينمايند.
از مرد عماني از سبب تقسيم گوشت سئوال کردم.
[ صفحه 530]
جواب داد: من پانزده سال است ازدواج نمودهام، ولي از نعمت اولاد بيبهره هستم و هميشه عيالم پس از دو ماه از بارداري سقط جنين مينمود و بچهي او ميافتاد. کار به جايي رسيد که به مشهورترين پزشکها مراجعه نموديم؛ ولي نتيجه نگرفتيم.
سپس به گفتارش ادامه داد و گفت: در سال 1998 ميلادي مادرم پيشنهاد داد که به عراق برويم و متوجه کربلا شويم و متوسل به حضرت عباس عليهالسلام گرديم و از خداوند مسألت نماييم که خداوند به واسطهي حضرت اباالفضل عليهالسلام فرزندي به ما روزي فرمايد.
ما به کربلا آمديم و پس از اداي زيارت و بازگشت به وطن، پس از چند ماهي همسرم گفت: در خود احساس ناراحتي مينمايم.
با شتاب او را نزد پزشکي - که سابقا پيش او ميرفتيم - بردم. پس از آزمايش گفت: در همسرت نشانههاي بارداري مشاهده ميشود.
پيوسته انتظار ميکشيديم، تا ماه پنجم فرارسيد. باز نزد پزشک رفتيم و پس از آزمايش اظهار نمود که همسرت باردار ميباشد و دوقلو هستند.
از شدت خوشحالي باور نميکردم و منتظر بودم، تا اين که وقت وضع حمل فرارسيد و همسرم را به بيمارستان منتقل نمودم. دقايقي نگذشت همسرم دو فرزند آورد. يکي را عباس ناميدم و ديگري را حسين.
الآن هر دو در دامان مادرشان هستند و من هم به کربلا آمدهام تا هم اين مرقد مطهر را زيارت کنم و هم به نذرم وفا نمايم که به برکت حضرت عباس عليهالسلام از نعمت اولاد بهرهمند شدم. [1] .
[ صفحه 531]
|