اکثر تواريخ، دليل معروفيت فراوان سقاخانه آشيخ هادي را مربوط به توطئه کشته شدن ماژور ايمبري مأمور کشور آمريکا، به هنگام عکسبرداري از چگونگي استفاده مرد از سقاخانه‏ي فوق و مراسم توسل و نذر و نياز به آن، مي‏دانند. در اين جريان ايمبري به تحريک جمعي از ماجراجويان مرموز، که در وراي آن سياست خاصي پنهان بود، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و هنگام فرار به قتل مي‏رسد. (نجمي: 1368، ص 286). [ صفحه 196] واقعه قتل ايمبري که در بعد از ظهر روز جمعه 27 تيرماه 1303 هجري شمسي برابر با 25 ذيحجه 1345 هجري قمري اتفاق افتاده، توسط مخبران جرايد خارجي با آب و تاب تمام و شاخ و برگ فراوان، در اروپا انتشار يافته و باعث لطمه بسيار به حيثيت ايرانيان مي‏شود. چنان که از قراين موجود بر مي‏آيد، اين موضوع ارتباط تنگاتنگي با مسئله‏ي صدور نفت ايران داشته است. (دائرة المعارف مصاحب: 1345، ج 1، ص 1354). به هر حال در شرح ماوقع چنين آورده‏اند که: از حدود نيمه‏ي تيرماه همين سال شايع شد که سقاخانه‏ي مزبور معجزه کرده است. موضوع معجزه اين که بابي‏ها [بهايي‏ها] [1] مي‏خواستند آب سقاخانه را مسموم کنند ولي کسي که براي اين کار فرستاده شده بود، دستش شل و يا چشمش کور شده است. بر اثر اين شهرت، بر نذر و نياز سقاخانه افزوده شده و شعار بعضي از حضار اين بوده که: «سقاخانه‏ي شيخ هادي، از معجزه ابوالفضل (عليه السلام)، کور شده چشم بابي» ماژور ايمبري کنسول آمريکا که ضمنا نماينده جغرافياي کشور آمريکا هم بود، به اتفاق بالوين سيمور [2] آمريکايي، که در شرکت نفت جنوب ايران خدمت مي‏کرد (حسيني بلاغي: 1350، ص 207 ط)، به تماشاي سقاخانه و جوشش اهالي مي‏آيند. شايد قصد آنها فقط تنظيم و تزيين سفرنامه‏اي که محل توجه اکثر اروپاييان است بوده؛ يا دسيسه‏اي انگليسي و پنهان براي جلوگيري از قرارداد [ صفحه 197] نفت ايران با آمريکا، به هر حال تصميم داشته‏اند که از مراسم عکس بردارند ولي با ممانعت مردم روبه‏رو شده و معلوم نيست چرا بر خلاف عادت و اخلاق مرسوم، کار به زد و خورد مي‏کشد و آن دو نفر زخمي شده و توسط مأموران نظميه، آنها را در درشکه‏اي افکنده به مرکز نظميه مي‏رسانند. آنچه غريب‏تر مي‏نمايد ادامه حملات و تجمع مردم در مرکز نظميه، و ادامه آزار ايمبري است که سرانجام به مرگ او منتهي مي‏شود و سيمور نيز در اين کشاکش سخت زخمي مي‏شود (هدايت: 1329، ص 426). ارتباط اين واقعه‏ي صدور نفت، انکارناپذير است چرا که گويا مدتي قبل از اين واقعه، دولت آمريکا قراردادي مبني بر استخراج نفت شمال کشور را با ايران منعقد کرده بود که از نظر دول اروپايي خصوصا انگليس، اجراي آن مقرون به مصلحت نبوده است. با بروز اين اتفاق، قرارداد فوق فسخ شده و خطر ورود آمريکا به خان گسترده صادرات ايران، منتفي مي‏گردد (شهر ري: 1367: ج 5، ص 115 - 116). اين قضيه به هر صورت که باشد، چگونگي سوء استفاده از احساسات پاک مذهبي مردم را، با بهره‏گيري از عدم آگاهي عمومي و نفوذ خرافات به خوبي نشان مي‏دهد. لازم به ذکر است که در توجه دليل اين اتفاقات، شايع مي‏شود که واقعه قتل ايمبري به تحريک حاج شيخ مهدي خالصي [3] از مجتهدان عراق، صورت گرفته است. وي پس از سفر حج، به ايران آمده و در اين زمان مدتي بود که در تهران به سر مي‏برد. اين خبر تا چه اندازه صحت داشته باشد محل تأمل فراوان است؛ به هر حال مدتي پس از اين واقعه، مرحوم خالصي به تقاضاي دولت وقت، اقامتگاه [ صفحه 198] خود را از تهران، به مشهد مقدس انتقال داد و اندکي بعد هم در دوازدهم رمضان سنه 1343 هجري قمري در همان شهر، دار فاني را وداع گفت. (علامه قزويني: 1325، ص 41).

[1] کتاب تشيع و مشروطيت در ايران در توصيف بهايي‏گري، آن را فرقه‏اي از بابي‏گري دانسته که بنيان‏گرش شخصي به نام سيد علي محمد شيرازي [67 - 1235 ق. م] بوده و ادعا مي‏کرده که دوره پيامبري پيامبر اسلام در سال 1844 ميلادي به پايان رسيده و اکنون خانه خود را قبله‏ي نو قرار داده است (حائري: 1360 - ص 90). [2] بالوين سيمور يکي از اتباع کشورهاي آمريکا بود که به واسطه محکوميتي که در کشور خود داشته، به ايران تبعيد و در آن زمان در واقع مدت محکوميت خود را مي‏گذرانده است (حسيني بلاغي: 1350 - ص 207 ط). [3] يکي از علماي معروف شيعه ساکن عراق [1277 - 1343 هجري قمري] که پس از جنگ جهاني اول به دلايل سياسي و مقاومت برابر رژيم تحت الحمايه انگليس، سخت درگير بود (حائري: 1360، ص 205).