دجله به طول (1900 کيلومتر) و وسعت حوزه آن (375000 کيلو 2): بسي کمتر از فرات است. اين رود از دامنههاي توروس شرقي در ترکيه سرچشمه ميگيرد و پس از دريافت شاخههاي چندي در شمال موصل وارد خاک عراق ميشود.
طول اين کشور را در مسيري تقريبا به موازات فرات تا برخورد 2 رود، طي ميکند. برخلاف فرات که در عراق شاخه قابل ذکري به آن نميپيوندد، رود دجله چندين شاخه از زاب صغير، زاب کبير، دياله و کرخه، که همه آنها از دامنه
[ صفحه 164]
هاي غربي زاگرس بر ميخيزد و بخش مهمي از آب حوضههاي غرب ايران را به عراق صادر ميکند.
زندگي و اعتبار کنوني عراق همانند سودان و مصر که به نيل وابسته است، به رودهاي فرات و دجله بستگي دارد و در نتيجه وجود همين رودها بوده است که نه تنها تمدنهاي بابل و کلده در زمانهاي گذشته، بلکه مراکز بزرگ و تمدن و فرهنگ اسلامي در دوران مختلف در اين سرزمين پديد آمده است. [1] .
نهر بلخ اگر همان نهر جيحون باشد در روايت 11 و 15 و 16 و فصل 2 فرات از او به خوبي نام برده شده است؛ وهمچنين نهر دجله که باز در همان روايت مجمع البيان از ابن عباس از جمله نهرهاي بهشتي محسوب شده، از آبهاي محمود و ممدوح به حساب آمده، در رديف آب فرات ذکر گرديده است؛ و نيز مورد احترام ميباشد.
و اما حديث ديگر
عن أبيبصير عن أبيعبدالله (عليهالسلام) قال: «نهران مؤمنان و نهران کافران، نهر بلخ و دجله و المؤمنان نيل مصر و الفرات فحنکوا أولادکم بماء الفرات» [2] .
ابيبصير از امام صادق (عليهالسلام) روايت کرده است که آن حضرت فرمود: دو نهر مؤمن و دو نهر کافر است. کافرها دجله و نهر بلخ و مؤمنها رود نيل مصر و فرات است، پس اولادتان را با آب فرات کام برداريد.
اين حديث به ظاهر دجله و نهر بلخ را مذمت نموده است؛ اما توضيحي در (النهاية) ابن اثير جزري هست، تقريبا مشکل را حل ميکند. او ميگويد: اين
[ صفحه 165]
نهرها را به عنوان مؤمنان و کافران ذکر کرده است، شايد بدين جهت باشد که آب نيل و فرات بدون زحمت و بيخرج به دست مردم ميرسد و در سطح زمين جاري شده و سيراب ميکند، مانند مؤمنين که نفعشان بيزحمت به همه ميرسد، برخلاف آن دوتاي ديگر که با مخارج زياد در دسترس مردم قرار ميگيرد.
|