کتابي است به نام «گلزار اکبري» از تأليفات ارزنده مرحوم علامه حاج شيخ علي اکبر نهاوندي (اعلي الله مقامه)، اين کتاب در نوع خود کم‏نظير است و حاوي مطالب متنوع و جالبي است. گلشن شصت و چهارم اين کتاب در نطق جمادات «به نطق‏هاي انسان نام [ صفحه 135] گذاري شده» در صفحه 397 اين کتاب آمده: در باميان که يکي از بلاد طخارستان (بين کابل و بلخ) است تلي است که شکافي در آن است. از آن شکاف کم‏کم آبي بالا مي‏آيد ولي صداي مهيبي دارد. از اين کتاب لفظ يا علي شنيده مي‏شود. مردم دسته دسته به آن جا آمده و گوسفند ذبح مي‏کنند و حاجت مي‏طلبند. ناقل قضيه گويد: ابتداءا که اين موضوع را شنيدم آن را افسانه پنداشتم تا آن که خودم به آن جا رفتم و از نزديک که جريان را مشاهده نمودم گفتم: «هو الله علي کل شي قدير» و در صفحه 398 همان کتاب آمده: چون نوح به امر خداي تعالي کشتي را تمام ساخت پس آن کشتي به صداي بلند طوري که همه مردمان شنيدند گفت: «لا اله الا الله الأولين و الأخرين. أنا السفينة التي من رکبني نجا و من تخلف عني هلک.» نيست خدايي مگر خداي يگانه، خداي اولين و آخرين، من آن کشتي هستم که هر کس سوار بر من شود (از خشم طوفان) نجات مي‏يابد و هر کس تخلف از من کند هلاک خواهد شد. [ صفحه 136]