کساني که از ريزه‏کاري‏هاي اين نبرد و اوضاع رقتبار مسلمانان و از ترسي که بر آنان در اثر غريدن قهرمان نامي قريش مستولي شده بود آگاهي کاملي ندارند و به اصطلاح «دستي از دور بر آتش دارند» نمي‏توانند به ارزش واقعي اين فداکاري پي ببرند. ولي براي يک محقق که اين بخش از تاريخ اسلام را به دقت خوانده، آن را با اسلوب صحيح و استوار تجزيه و تحليل کرده است، ارزش والاي اين فداکاري مخفي نخواهد بود. در اين داوري کافي است که بدانيم اگر حضرت علي (عليه‏السلام) به ميدان دشمن نرفته بود در هيچ يک از مسلمانان جرأت مبارزه با دشمن متجاوز نبود، و بزرگترين ننگ براي يک ارتش مبارز اين است که به نداي مبارزه‏طلبي دشمن پاسخ مثبت ندهد و ترس روح و روان سپاهيان را فرا گيرد. حتي اگر دشمن از نبرد صرف‏نظر مي‏کرد و پس از شکستن حلقه محاصره به زادگاه خود باز مي‏گشت، داغ اين عار براي ابد بر پيشاني تاريخ دفاعي اسلام باقي مي‏ماند. [ صفحه 133] اگر حضرت علي (عليه‏السلام) در اين نبرد شرکت نمي‏کرد و يا کشته مي‏شد قريب به اتفاق سربازاني که در دامنه کوه «سلع» گرداگرد پيامبر بودند و از غرشهاي قهرمان عرب مثل بيد مي‏لرزيدند، پا به فرار گذارده، از کوه سلع بالا رفته و مي‏گريختند. چنان که عين اين جريان در نبرد احد و نبرد حنين، که سرگذشت آن در تاريخ منعکس است، رخ داد و جز چند نفر انگشت شمار که در ميدان نبرد استقامت ورزيدند و از جان پيامبر (صلي الله عليه و آله) دفاع کردند، همه پا به فرار گذاشتند و پيامبر را در ميدان تنها نهادند. اگر امام (عليه‏السلام) در اين مبارزه شکست مي‏خورد، نه تنها سربازاني که در دامنه کوه سلع به زير پرچم اسلام و در کنار پيامبر قرار داشتند فرار مي‏کردند، بلکه سربازان مراقبي که در طول خط خندق در فاصله‏هاي کوتاه موضع گرفته بودند، سنگرها را رها مي‏کردند و هر کدام به گوشه‏اي پناه مي‏بردند. اگر حضرت علي (عليه‏السلام) در اين نبرد جلو تجاوز قهرمان‏هاي قريش را نمي‏گرفت يا در اين راه کشته مي‏شد، عبور سربازان دشمن از خط دفاعي خندق آسان و قطعي بود و سرانجام سپاه دشمن متوجه ستاد ارتش اسلام مي‏شد و تا آخرين نقطه ميدان مي‏تاختند و نتيجه آن جز پيروزي شرک بر آيين توحيد و بسته شدن پرونده اسلام نبود. بنابراين محاسبات، پيامبر گرامي (صلي الله عليه و آله) با الهام از وحي الهي، فداکاري حضرت علي (عليه‏السلام) را در آن روز چنين ارزيابي کرد و فرمود: «ضربة علي يوم الخندق أفضل من عبادة الثقلين» (1) ارزش ضربتي که علي در روز خندق بر دشمن فرود آورد از عبادت جهانيان برتر است. [ صفحه 134] فلسفه اين ارزيابي روشن است: زيرا اگر اين فداکاري واقع نمي‏شد آيين شرک سراسر جهان را فرا مي‏گرفت و ديگر مشعلي باقي نمي‏ماند که ثقلين دور آن گرد آيند و در پرتو فروغ آن به عبادت و پرستش خدا بپردازند. اينجاست که بايد گفت امام علي (عليه‏السلام) با فداکاري بي‏نظير خود مسلمانان جهان و پيروان آيين توحيد را قرين منت خود قرار داده است و به سخن ديگر، اسلام و ايمان در طي قرون و اعصار گذشته مرهون فداکاري امام (عليه‏السلام) بوده است. باري، علاوه بر فداکاري، جوانمردي حضرت علي (عليه‏السلام)به حدي بود که پس از کشتن عمرو به زره پر قيمت او دست نزد و نعش و لباس او را به همان حال در ميدان ترک کرد. با اينکه عمرو او را در اين کار سرزنش کرد ولي حضرت علي (عليه‏السلام)به سرزنش او اعتنا نکرد. از اين رو هنگامي که خواهر عمرو بر بالين برادر آمد چنين گفت: هرگز براي تو اشک نمي‏ريزم زيرا به دست فرد کريمي کشته شدي (1) که به جامه‏هاي گرانبها و سلاح جنگي تو دست نزده است.