فضيلت ديگري که براي علي بن ابيطالب (عليه‏السلام) بود نه براي ديگران، در فتح خيبر بود که حضرت رسول بعضي را فرستادند، آنها پيروز نشدند. حضرت عصباني شده و فرمود: «لأعطين الراية غدا رجلا يحبه الله و رسوله و يحب الله و رسوله، کرار غير فرار» فردا من پرچم را به دست کسي مي‏دهم که، خدا و رسول خدا او را دوست دارند و او را نيز خدا و رسول را دوست دارد و از روي محبت عبادت مي‏کند، کسي که هجوم مي‏آورد و اهل فرار و وحشت از جنگ و مرگ نيست. [ صفحه 93] همه علاقه‏مند بودند که بدانند اين انسان کيست؟ که رسول خدا اين همه درباره او تعريف مي‏فرمايد: وقتي فردا شد، فرمود: علي بن ابيطالب ((عليه‏السلام)) را حاضر کنيد. حضرت را حاضر کردند در حالي که به بيماري چشم مبتلا بود. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آب دهان مبارک خود را در چشم علي ريختند و بعد پرچم را به دست وي داد و حضرت علي (عليه‏السلام) به آن پيروزي نائل شدند. [1] . علي (عليه‏السلام) فرمود: «لا أبالي أدخلت الي الموت أو خرج الموت الي». [2] براي من يکسان است چه من به سراغ مرگ بروم و يا مرگ به سراغ من بيايد، آن حضرت در هيچ صحنه‏اي فرار نکرد، زره حضرت، پشت نداشت. لذا رسول خدا درباره او فرمود: «کرار غير فرار لا يرجع حتي يفتح الله علي يديه» او بدون پيروزي و فتح قلعه خيبر بر نمي‏گردد. از کلمات بلند اميرمؤمنان (عليه‏السلام) است که فرمود: در مسائل نظامي و جنگي عاطفي برخورد نکنيد. [3] . در يکي از جنگ‏ها، سپاهيان علي (عليه‏السلام) را به اسارت گرفتند. به حضرت عرض کردند: اجازه بدهيد ما از بيت‏المال به منظور آزادي اسيران بودجه‏اي در اختيار بگيريم. فرمود: آزاد کردن اسير کار خوبي است و ادامه مبارزه است؛ اما کسي که به اندک حادثه، فورا دست بلند کرده تسليم مي‏شود، شهامتي ندارد. آنها را که [ صفحه 94] زخمي و اسير و زخم در جلوي بدن آنهاست آزاد کنيد؛ چون معلوم مي‏شود تا آخرين لحظه مقاومت کرده‏اند و بعد اسير شده‏اند. و آنهايي که زخم در پشت بدنشان است، معلوم مي‏شود فرار کرده و سپس آنها را دستگير کرده‏اند. [4] کسي که ميدان جنگ را ترک مي‏کند او به درد ما نمي‏خورد. چون شهادت را نشناخته است. خيال مي‏کند مرگ يعني نابودي و فکر مي‏کند ماندن براي او بهتر است. او نمي‏داند که: «ما الموت الا قنطرة تعبر بکم» [5] مرگ فقط پلي براي عبور از اين جهان به سراي ابدي است. بياني است زيبا از حضرت حسين بن علي (عليه‏السلام) که مرگ، پلي بيش نيست، با عبور از آن به بهشت مي‏رسيد. علي (عليه‏السلام) که افطاريه خود را به اسير مي‏دهد، هنگام آزاد کردن سربازان اسير خود دستور مي‏دهد سربازان را که از پشت زخم خورده براي آزاد کردن او از بيت‏المال چيزي صرف نکنند. معلوم مي‏شود او فرار کرده و کسي که ميدان جنگ را پشت سر مي‏گذارد و فرار مي‏کند، مورد علاقه ما نيست. او خود را بهتر از دين مي‏شمرد و نمي‏داند. که شهادت همان و بهشت سعادت همان. علي (عليه‏السلام) در نامه‏اي که براي سهل بن حنيف انصاري نوشت فرمود: «ما قلعت باب خيبر... بقوة جسدية و لا حرکة غذائية لکني أيدت بقوة ملکوتية و نفس بنور بها مضيئة» [6] من در قلعه خيبر را با نيروي حاصل از اثر غذا و خوراک [ صفحه 95] نکندم؛ بلکه آن قدرت ملکوتي و نفس منور به نور الهي مرا به اين کار واداشت. قوت جبرئيل از مطبخ نبود بود از ديدار خلاق ودود [7] . امام صادق (عليه‏السلام) فرمود: «ما ضعف بدن عما قويت عليه النيه» [8] . هرگز در برابر قدرت اراده، بدن اظهار ضعف نمي‏کند. اگر اراده قوي شد، بدن تابع است و هر اندازه که اراده ضعيف بود بدن نيز مطاع است. اراده علي (عليه‏السلام) قوي بود، بدن هم به تبع آن قدرتي فوق‏العاده يافت.

[1] الامالي و المجالس صدوق، ص 415، مجلس 77. [2] نهج‏البلاغه: خطبه 55. [3] کافي: ج 5 ص 39، ح 4. [4] «من استأسر من غير جراحة منقلة فلا يفدي من بيت المال» (وسائل الشيعه، ج 15 ص 86). [5] «قال الحسن (عليه‏السلام) صبرا بني الکرام فما الموت الا قنطرة تعبر بکم عن البؤس و الضراء الي الجنان الواسعة و النعيم الدائمة» (معاني الأخبار: ص 288). [6] الامالي و المجالس صدوق، ص 415، مجلس 77، ح 10. [7] مثنوي مولوي، دفتر سوم. [8] وسائل الشيعه، ج 1 ص 53.