آقاي حاج محمد حسن از اهالي روستاي قشلاق از توابع گوگان نقل مي‏کند: حدودا سي سال پيش، روزي اين جانب به اتفاق برادرم (محمد رضا) در چراگاه چمن معروف به «جنگ آباد» از اراضي روستاي قشلاق، مشغول چرانيدن گله گوسفند بوديم. دام‏هاي آقاي محمد آقاجان زاده اهل گوگان نيز در بين همين گله بود. چند ساعتي از روز گذشته بود که نامبرده نزد ما آمد و گوسفندان خويش را از گله ما جدا کرد و مي‏خواست به جاي ديگر ببرد و تنها بچراند. اما هنوز چندان از ما فاصله‏اي نگرفته بود که ناگهان فريادش بلند شد و ما را به ياري طلبيد و گفت: کمک! بياييد، گرگ آمده و به گوسفندانم حمله کرده! از اين رو بنده خودم را با شتاب به او رساندم، ديدم در کنار درخت سنجد ايستاده و دام‏ها نيز از ترس و وحشت پراکنده‏اند. گفتيم: بياييد گوسفندان را جمع‏آوري کنيم و بشماريم تا معلوم شود که گرگ چند رأس از آنها را کشته است. به هر حال، اطراف را گشتيم و گوسفندان را پيدا کردي. پس از بررسي دقيق معلوم شد، يک رأس بز زخمي‏شده و يک بزغاله هم گم شده و در بين دام‏ها موجود نيست. گفتم: آقا محمد شايد بزغاله را گرگ خورده است؟ او در پاسخ اظهار داشت: بزغاله گمشده نذر حضرت ابوالفضل (عليه‏السلام) است و گرگ نمي‏تواند آن را [ صفحه 614] بخورد. خلاصه آن روز هر چه تفحص کرديم از بزغاله خبري نشد. فرداي آن روز نيز جستجو نموديم. هنگام جستجو ناگهان يکي از رفقا صدايمان کرد که هر چه زودتر بياييد اين جا، بالأخره ما هم دويديم و رفتيم پيش آن رفيق، ديديم در ساحل آب چاه ايستاده و به يک شبه که بر روي آب نمايان است، خيره خيره نگاه مي‏کند و آن شبه مانند دم روباه است. خلاصه با هم آن را گرفتيم و بيرون کشيديم و مشاهده کرديم که لاشه گرگ بزرگي است که بزغاله مفقود شده را زير آب برده و خودش را به روي آن انداخته و خفه‏اش کرده و کشته است اما نتوانسته بود آن را بخورد بلکه خودش نيز کشته شده بود. آري ما با چشم خودمان ديديم که گرگ خاطي سزاي عملش را ديده است! در اين موقع صاحب بزغاله يعني آقاي محمد آقاجان زاده، اظهار داشت: من به شما گفتم که گرگ نمي‏تواند بزغاله حضرت ابوالفضل العباس (عليه‏السلام) را بخورد. اکنون شما هم مشاهده کرديد. تهيه: سلطان محمدي اهل آذربايجان مقيم حوزه علميه قم‏