مشهور است ميان مردمان کربلاي معلي که دو شرطه (پليس) شخص ايراني را تعقيب ميکنند که به ايران بفرستند و او فرار ميکند و خود را به حرم مطهر حضرت عباس (عليهالسلام) ميرساند و خودش را به ضريح مطهر دخيل ميبندد. آن دو شرطه (پليس) وقتي که به حرم مطهر ميرسند، يکي از آنها با پاي چکمه وارد حرم مطهر ميشود. آن ايراني دستهايش را به ضريح مطهر چسبيده بود و ميگفت: «الدخيل ادرکني يا ابوالفضل». آن شرطه با پاي چکمه پوشيده او را ميکشيد و در اين ميان هيچ کدام از زائران جرأت نميکنند دخالت کنند. و شرطه را از اين کار باز دارند ولي يکدفعه ميبينند آن شرطه از زمين به هوا بلند شد و به زمين افتاد و بدنش سياه شد. شرطه که بيرون بود فرار کرد. خدام پاي آن شرطه را گرفتند و کشان کشان بيرون از صحن بردند. وقتي
[ صفحه 608]
خارج صحن مطهر شد از او خون خارج شد. عجيب اين است که در حرم مطهر صحن شريف يک قطره خون جاري نشد.
|