مرحوم مغفوره شيخ منصرف (رحمه الله) که از مهاجرين دوره منحوس کمونيستي زمان لنين لعين بوده و در آبادي بزرگ مشهور به شرط از محال ماکو اقامت کرده بود نقل مي‏کرد: در بحران کمونيستي، يکي از رفقا را ديدم که سخت ناراحت بود. از او پرسيدم: چه حالي رخ داده؟ گفت: من کافر خواهم شد. زيرا فلان شخص کمونيست ديشب در قهوه‏خانه به ساحت مقدس حضرت عباس (عليه‏السلام) جسارت کرد و ما هم قدرت دفاع نداشتيم. من هم (شيخ مذکور) دست به ريش خود برده و گفتم: چهل روز صبر کن اگر مبتلا نگرديد من هم روحانيت خودم را ترک خواهم کرد و با حالت ناراحتي و عصباني از هم جدا شديم. سپس آن ظالم را ديدم که سر و صورتش چنان پوشيده که غير از چشمش ديده نمي‏شد و قادر به سخن گفتن نبود. ما به همان حالت گذشته و به ايران پناهنده شديم. (و سيعلمو الذين ظلموا أي منقلب [ صفحه 539] ينقلبون) [1] .

[1] سوره شعراء 227.