در سال 1376 محرم الحرام (شب تاسوعاي حضرت، ابوالفضل العباس عليهالسلام) شخصي به نام ولي الله طلايي، فرزند فرج الله اهل گلپايگان، قريه ويست، چشمانش نابينا شده بود به طوري که عصاي او را ميگرفتند و به اطراف ميبردند.
حقير حاج قنبر علي خوبرو تکيهاي به نام امام حسن مجتبي (عليهالسلام) بسته بوديم. به آقاي ولي الله عرض کردم برويم تکيه. دست او را گرفتم و به تکيه رفتيم. عرض کردم: آقاي طلايي، بنده از شأن و مقام حضرت ابوالفضل العباس ميخوانم و مصيبت او را ميخوانم اگر امشب شفا از آقاي حضرت ابوالفضل
[ صفحه 511]
العباس براي چشمانت نگيريم حاشا به کرامتش و الحمدلله رب العالمين بيست دقيقه يا نيم ساعت مصيبت و شأن و مقام خوانديم، ناگهان به من ضربهاي زد که حاج قنبر من تمام نوشتهها بر پردههاي نصب شده بر ديوار را ميتوانم بخوانم.
قنبر علي خوبرو (پدر شهيد)
|