جناب حجةالاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ حسين جباري زنجاني (دام ظله العالي) در يادداشتي به دفتر انتشارات مکتب الحسين (عليه‏السلام) چنين نوشته است: حدود پنجاه، شصت ساله پيش رسم اين بود که ماه محرم که مي‏شد هر کس از اهالي محل که نوحه و شعر و مداحي به زبان محلي درباره امام حسين (عليه‏ [ صفحه 503] السلام) مي‏دانسته بايستي بيايد در مجلس امام بخواند و عزاداري نمايد پدر اين جانب هم به نام کربلائي عبدالله جباري هم اشعاري درباره مراثي امام حسين (عليه‏السلام) بلد بود و صداي خوبي هم داشتند در ماه محرم مخصوصا در مجالس امام حسين (عليه‏السلام) مي‏رفت - بدون چشم‏داشت - در يکي از سال‏ها دو سه ماه قبل از ماه محرم، ايشان پا دردي گرفتند بسيار شديد که به زبان محلي آن را کهنک مي‏گفتند نمي‏توانست از جاي خود تکان بخورد. موقعي که دردش مي‏گرفت ناله مي‏کرد من يادم هست ديدم در کنار تنور خوابيده بود هر چه نان از تنور در مي‏آوردند روي پاي او مي‏انداختند بلکه به وسيله گرمي نان‏ها بهتر شود. فايده‏اي نکرد و دکتر هم بردند فايده نکرد. يک شب خوابيده بوديم، بيدار شده با صداي بلند گفت: پايم خوب شده، حضرت ابوالفضل العباس (عليه‏السلام) شفا داده. بعد شرح داد که حضرت ابوالفضل العباس (عليه السلام) در دستش ظرفي آبي داشت کوچک و فرمود بگير بخور تا پايت خوب شود. من گفتم: تشنه نيستم تقريبا با صداي بلند فرمود: بگير بخور، گرفتم خوردم الآن بيدار شدم مي‏بينم که هيچ دردي در پايم نيست درد پايم کاملا خوب شده مثل سال‏هاي سابق در مجالس عزاداري امام حسين (عليه‏السلام) صحيحا و سال‏ها شرکت نمود.