نامه جناب حجةالاسلام و المسلمين آقاي محمدرضا خورشيدي، مروج مکتب اهل‏بيت عصمت و طهارت (عليهم‏السلام) طي نامه‏اي به انتشارات مکتب الحسين اظهار داشتند: [ صفحه 495] با عرض ادب و اميد سلامتي براي آن جناب، کرامتي از باب الحوائج آقا ابوالفضل العباس (عليه‏السلام) ذکر مي‏شود: 1- مرحوم آيت الله سيد عبدالغفار مازندراني (ره) از علماي بزرگ نجف اشرف و از اساتيد مرحوم آيت الله خوئي سيد محمد هادي ميلاني (ره) بود. يکي از فرزندان آن بزرگوار به نام سيد محمد تقي اشرفي بود - که کرامتي راجع حضرت علي اکبر عليه‏السلام در جلد اول چهره درخشان قمر بني‏هاشم (عليه‏السلام) (چاپ اول، صفحه 286) از ايشان نقل شده است. حقير کرامت زير را از عده‏اي از برادرزاده‏ها و پسر عموي مرحوم سيد محمد تقي اشرفي شنيدم: مرحوم اشرفي سالياني افتخار داشت که دهه عاشورا به شهر مراغه مي‏رفت. و بدون چشم‏داشت مادي و افتخاري در مجلس حسيني به وظيفه ارشاد و ذکر مصائب مشغول مي‏شد. در يکي از اين سال‏ها در روز عاشورا - ظاهرا نزديک ظهر - يک دفعه در حال روضه‏خواني گفت: همين الآن اگر بميرم سرم را اباالفضل (عليه‏السلام) به دامن مي‏گيرد [قريب به اين مضمون] به محض گفتن اين جمله مي‏افتد و جان مي‏سپرد. غوغاي عجيبي در شهر مراغه و بين مردم و عزاداران حسيني ايجاد شد. به بستگان و فرزندان آن مرحوم اطلاع دادند و آنها از تهران براي تحويل جنازه مي‏رفتند. ولي اهالي مراغه اصرار داشتند که حالا که تقرب و مقام او نزد اهل‏بيت و آقا ابوالفضل براي ما ثابت شده، بايد براي تبرک و افتخار ما، بدن ايشان در همين مراغه دفن گردد. ولي سرانجام فرزندان و اقوام آن مرحوم با اصرار آنها را قانع کردند و جنازه او را به شهر قم منتقل نموده و در صحن خاکفرج دفن نمودند. خداوند همه ما را خادم با [ صفحه 496] اخلاص درگاه اهل‏بيت عليهم‏السلام قرار دهد.