مرحوم مشهدي محمد (کبابي) فرزند مرحوم حجةالاسلام جناب آقاي حاج شيخ حيدر سيفي ايشان در مراسم تعزيه نقش داشتند و معروف در شهر عباسيه و شوشتر بودند. در يکي از سالها صدايش طوري گرفت که ما در چند قدمي، صدايش را نميشنيديم. از شوشتر چند نفري آمدند تا ايشان را براي مراسم تعزيه دعوت کنند.
مرحوم مشهدي محمد گفت: امسال نميتوانم در جلسه شما شرکت کنم، چون صدا ندارم آنها گفتند: اشکالي ندارد و شما نقشآفريني کنيد صدا لازم نيست.
مرحوم پدرم گفت: مگر شمر بدون صدا ممکن است، شمر بايد صدا داشته باشد تا بتواند از چشم مردم اشک بگيرد. شب با همان حال به خواب رفت. خودش برايمان تعريف کرد: در عالم رويا مولا و آقايم حضرت قمر بنيهاشم (عليه
[ صفحه 472]
السلام) را ديدم، گفت: چرا نميروي عزاي ما را بر پا کني؟ گفتم: آقا و مولايم، صدا ندارم، گفت: از اين فنجان قهوه مقداري از فنجان قهوه که در دست مبارکشان بود خوردم و دست مبارکش را به روي سينهام گذاشت، صبح که براي خواب از خواب بيدار شدم گفتم: خديجه برخيز براي نماز. خديجه همسر ايشان است. که زني پاکدامن حافظ و معلم قرآن بود که خدايش ايشان را رحمت کند.
مادرم گفت: تعجب کردم که ديشب او اصلا صدايش در نميآمد حال با چه صدائي مرا بيدار کرد. گفت: خديجه آقايم مرا شفا داد و خديجه ميداند تا زماني که زنده بود درد سينه و صدايش گرفته نشد.
|