نامه جناب آقاي مشهدي عبدالله سيفي به دفتر انتشارات مکتب الحسين (عليهالسلام) محضر مبارک حضرت مستطاب برادر عزيزم آقاي حاج شيخ علي رباني خلخالي (دامت برکاته).
سلام عليکم. سلامتي حضرت عالي را در دنيا از حضرت صاحب الزمان حجة بن الحسن المهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از درگاه پروردگار متعال مسألت دارم و اميدوارم که آن وجود شريف جهت ترويج و نشر کرامات مولاي ما حضرت اباالفضل (عليهالسلام) موفق باشيد. چون متذکر شديد اگر شخصي کرامتي ديده است مرقوم فرمايد لذا اطاعت امر شد و چند کرامت آقا قمر بنيهاشم (عليهالسلام) که برايم حاصل شده به محضرتان تقديم ميدارم که اميدوارم رضاي خداوند و مولايم و سرورم آقا قمر بنيهاشم (عليهالسلام) و اباعبدالله الحسين (عليهالسلام) قرار گيرد. انشاءالله
مگر من ارباب ندارم
[ صفحه 471]
مرحوم جدم حجةالاسلام آقاي شيخ حيدر سيفي يکي از منبريان معروف و به نام در اهواز و نجف اشرف بود خصوصا در عباسيه. نقل ميکنند از متدينين و پيروان قديمي برايم تعريف کردند که جد شما مرحوم شيخ حيدر مدتي بيمار شدند به طوري که منبر هم نميتوانستند بروند. شخصي بود در اهواز سوزن زن معروف به دکتر محمود، به عيادت آقا ميروند و حال آقا را که ميبينند ميفرمايند: جناب شيخ چند تا سوزن بزنيد انشاء الله حالتان خوب ميشود. مرحوم شيخ چند تا سوزن لحافدوزي فراهم ميکنند.
شيخ حيدر با چشمان پر اشک ميگويد محمود مگر من ارباب ندارم؟ خودش باب الحوائج است. همان شب متوسل به آقا ميشود و شفا مييابد.
|