خطيب توانا حضرت حجةالاسلام و المسلمين جناب آقاي حاج شيخ حسين حيدري کاشاني دامت برکاته، در تاريخ 7 / 3 / 82 سه کرامت براي نگارنده کتاب نقل کردند، که ذيلا مي‏خوانيد: بنده در قم نزديک گلزار شهدا، مسجد شهيد سيد مصطفي خميني (ره) ده شب منبر مي‏رفتم. يک شب بعد از منبر، شيخي نزدم آمد که دختر بچه‏اي همراهش بود، گفت: اين دختربچه حکايتي دارد. گفتم: بفرماييد! گفت: من هجده سال است که ازدواج کرده‏ام، هنوز بچه‏دار نشده‏ام. يک روز رفتم خدمت حضرت آيت الله آقاي حاج سيد رضا بهاءالديني (ره) گفتم: آقا هجده سال است که ازدواج کرده‏ام اما هنوز بچه‏دار نشده‏ام. ايشان خنديدند و فرمودند: يک ختم صلوات بگير و گوسفندي هم براي حضرت قمر بني‏هاشم ابوالفضل العباس (عليه‏السلام) نذر کن و مجلس روضه بگذار، ان شاء الله بچه‏دار مي‏شوي من عرض کردم: آقا به شرط اين که خودتان تشريف بياوريد. و ايشان هم لطف کرده، تشريف آوردند و ما هم فرمان آقا را اطاعت کرديم. خداوند اين دختر را به ما عطا فرمود. [ صفحه 456]