از پدرم شنيدم که مرحوم سيد مرتضي موسوي، که ساکن روستاي ناديلو و يک فرد متدين و راستگو بوده، برايم چنين نقل کرد:
زماني که مشغول ساختن بناي قديمي مسجد حضرت ابوالفضل (عليهالسلام) ناديلو بوديم، با تلاش گسترده آن را ساخته و ديوارههايش به آن اندازه رسانيديم که تير سراسري را سر آنها بگذاريم، ولي با توجه به بزرگي و سنگيني تير مزبور، و نبود وسايل جديد از قبيل جرثقيل نتواستيم آن را سر ديوارها بگذاريم. سرانجام هنگام غروب نزديک شده و مردم از آن دست کشيده و هر کس به سوي خانه خود رهسپار شد.
سحرگاه آن شب من - سيد مرتضي - از خانه بيرون ميرفتم تا از چشمه آب بياورم، از کنار مسجد رد ميشدم، ديدم که يک روشنايي مانند نور فانوس در مسجد ياد شده نمايان است. بنده چندان به آن اهميت نداده و رفتم چشمه و ظروف را از آب پر کرده و باز گشتم. هنگام بازگشت که هوا روشن شده بود. مشاهده کردم که تير سراسري را در ديوارههاي مسجد گذاشتهاند!
آن گاه مردم آبادي از اين قصه عجيب مطلع شده و آمدند و سقف مسجد را ساختند.
|