در چهارم صفر سال 1422 هجري قمري مصادف با 29 / 8 / 80 شمسي جناب آقاي مشهدي غلام نصيرزاده فرزند قدرت اهل و ساکن دهکده قشلاق از توابع گوگان درباره کرامت مسجد حضرت ابوالفضل العباس (عليهالسلام) گوگان چنين نقل کرد:
اينجانب در سال 1377 شمسي يک رأس گاو هلندي داشتم که آبستن بود. متأسفانه هنگام زاييدن بر اثر غير متعارف بودن زايش، نزديک به مرگ بوده است زيرا نميتوانست بچهاش را بزايد. از اين رو يکي از همسايگانم را صدا زدم بيايد و کمک کند تا به هر وسيله ممکن بچه را از بوگان گاو خارج کنيم.
به هر حال، ايشان نيز آمد، با تأسف هيچ کدام نتوانستيم کاري انجام بدهيم. در اين وقت از همه جا نااميد گشتيم و علاجم از همه درهاي مادي و ظاهري گسسته گشت. بنده چون به حضرت ابوالفضل (عليهالسلام) عقيده و علاقه دارم گفتم: يا حضرت عباس (عليهالسلام) اگر اين حيوان از هلاکت حتمي و قطعي نجات يابد، نذر ميکنم مبلغ چهارصد تومان به صندوق مسجد حضرت ابوالفضل (عليهالسلام) گوگان واريز کنم.
[ صفحه 426]
پس از پانزده دقيقه، به طور معجزه آسا گوساله با حالت طبيعي از زهدان مادرش خارج گرديده و از عنايت قمر بنيهاشم (عليهالسلام) گاو و گوسالهاش از مرگ حتمي نجات يافتند. بنده هم نذرم را ادا کرده و مبلغ مزبور را به صندوق مسجد حضرت ابوالفضل گوگان واريز نمودم.
به عمد و سهو نذرت بر زبان برود
به نذر خويش ز روي کرم وفا بهتر
وفاي نذر و وفاي عمل بود با قول
ميان قول و عمل گر بود بقا بهتر [1] .
زينب بگفت: اي مه تابان برادرم
عباس گفت: ستم کش دوران تو خواهرم
زينب بگفت: بعد تو گردم حقير و خوار
عباس گفت: ناقه عريان شوي سوار
زينب بگفت: مانده حسين بيکس و وحيد
عباس گفت: او دم ديگر شود شهيد
زينب بگفت: دست تو بوسم برادرم
عباس گفت: دست نماند به پيکرم
زينب بگفت: اهل حرم گشتهاند کباب
عباس گفت: ميروم اينک ز بهر آب [2] .
[ صفحه 427]
|