سيد عبدالامير فرزند سيد محمد علي آل نصرالله، خادم حرم حضرت
[ صفحه 388]
ابوالفضل العباس (عليهالسلام) برايم نقل کرد:
در 1970 ميلادي مردي از اهالي موصل به اتفاق همسر و خواهرش وارد حرم مطهر شدند. ساعت 10 شب شب جمعه بود. من آن شب تا صبح کشيک بودم چون در حرم دستش را گرفته بود و خواهرش نيز او را کمک ميکرد. آنها از من خواستند. که مرد نابينا را به ضريح مطهر ببندم من هم او را به ضريح مطهر بستم همچنان که معمول بود که خادمان حرم مطهر بيماران و ارباب حاجات را به ضريح ميبندد و از پيشگاه خداوند مسألت نمودم که خداوند او را شفا دهد در ساعت 12 شب سر و صدا و صلوات از داخل حرم برخاست و من فورا متوجه شدم به آن طرف که سر و صدا بلند بود. به چشم خودم ديدم که آن مرد نابينا چشمانش باز شد و به چپ و راست نگاهي ميکرد و مردم به طرف او ازدحام نموده بودند. در آن ساعت همه به دور او جمع شده بودند و اين کرامت را همه مشاهده نمودند. [1] .
|