يکي از خدمت‏کاران حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس (عليه‏السلام) مي‏گويد: شيخ حسين کشوان فرزند شيخ محمد علي کفش‏دار حرم حضرت عباس (عليه‏السلام) برايم نقل کرد: مردي به اتفاق همسرش در سال 1938 ميلادي از ساکنان اطراف کربلاي معلي دختر خود را که 14 ساله بود دوش گرفته بود: آن دختر از پا و ساير اعضاي وامانده بود و قادر به سخن گفتن هم نبود. هنگام ورودشان به صحن مطهر من در در قبله نشسته بودم. از من خواستند که او را به ضريح مطهر ببندم و من به اتفاق آن سه نفر وارد حرم مطهر شدم و آن دختر بيمار را به ضريح مطهر بستم و از حرم مطهر خارج شدم و رفتم. بعد از مدتي از داخل حرم سر و صدا و صلوات شنيدم و بر اثر آن سر و صدا دويدم همان مرد آمد و از من خواست که آن پارچه که به وسيله آن دختر را به ضريح بسته بودم باز نمايم؛ زيرا که دختر شفا گرفته و مي‏گويد: از ضريح جدا نمي‏شوم مگر که همان کس که پارچه بسته بيايد و آن را باز نمايد. پس من داخل حرم شدم و ديدم همان دختر که هيچ گونه توانايي برخاستن نداشتم روي پاي خود ايستاده در حالي که صحيح و سالم است. [1] .

[1] العباس رجال العقيده و الجهاد صفحه 156.