عالم بزرگوار فقيه وارسته حضرت آيت الله حاج شيخ محمد تقي آملي (قدس سره) در خاطراتش چنين نگاشته است: قضيه شفا يافتن چشم دخترم به کرامت حضرت ابوالفضل (عليه‏السلام) و شرح آن قضيه اين بود پدر و مادرم براي شدت علاقه‏اي که با من ضعيف داشتند به واسطه اين که در آن وقت پسري به غير از من نداشتند مرا در ابتداي تکليف تزويج نمودند و خداوند به من دختري عنايت فرمود و نام او را سکينه نهادم. بعدها ملقب شد به عصمت‏الشرفيه و من در آن وقت هيجده ساله بودم و آن دختر در دو سالگي مبتلا به درد چشم شد و در چشمش يک قطعه لک پيدا شد و معالجه‏اش صعوبت پيدا کرد. به مطب مرحوم ميرزا علي خان ناصر الحکماء برديمش و طول کشيده بود تا آن که مصادف شد با ايام عاشوراء و در منزل ما شب‏ها مجلس روضه بود يکي از آن شبها خوابي ديده شد که اينک خواب بيننده را يادم نيست که خودم بودم يا والده صبيه يا شخص ثالثي. در هر صورت در خواب ديده شده بود که حضرت ابوالفضل (عليه‏السلام) به آن مجلس تشريف آورده از اثر مقدم شريفشان خداي متعال چشم آن دختر را شفا بخشيد و طولي نکشيد که چشمان آن بچه خوب شد و تا آخر عمر درد چشم نديد و آن دختر در سن چهل سالگي در سنه 1361 هجري قمري بعد از فوت شوهرش در نجف اشرف فوت نمود و چهار دختر و پسر از خود باقي گذاشت و مرا به داغ خود غمگين کرد. [ صفحه 343]