حضرت آيت الله سيد کاظم قزويني (قدس سره) از علماي گرانقدر و خطيب نامدار و صاحب تأليفات بسيار، در روز هفتم محرم سال 1413 در مجلس منزل خودشان که در روز عاشورا منعقد مي‏نمود. روي منبر فرمودند: [ صفحه 332] 1- مرحوم علامه بحرالعلوم (رحمة الله عليه) ايام عاشورا، کربلا مشرف شده بود و کليددار حرم حضرت ابوالفضل العباس (عليه‏السلام) در سرداب مرقد حضرت را به احترام ايشان باز کرد و ايشان با دو سه نفر از خواص خودشان وارد سرداب شده بودند. اطرافيان عرض کردند: مگر نه اينکه مي‏گويند حضرت خيلي بلند قامت بودند، پس چرا قبر حضرت اينقدر کوچک است؟ فرمود: من هم علت را نمي‏دانم. چون ايشان مي‏دانستند که ايشان با عالم ولايت متصل است عرض کردند: جوابش را از شما مي‏خواهيم. روز بعد علامه بحرالعلوم (رحمة الله) فرمودند: جوابش را گرفتم. ديشب در عالم خواب خدمت حضرت فاطمه (سلام الله عليها) مشرف شدم و همين سئوال را از آن حضرت نمودم، حضرت فاطمه سلام الله عليها فرمودند: «بدن عباسم را قطعه قطعه کردند.» «بزم دوست» من ابوالفضلم که جان در راه جانان مي‏دهم‏ جان خود را از براي دين و قرآن مي‏دهم‏ سرو زبا قامت ام‏البنين و حدرم‏ بوي ايثار و وفا، بوي بهاران مي‏دهم‏ با حسينم از ازل عهد مودت بسته‏ام‏ هر چه گويد سيد و سالار و سلطان، مي‏دهم‏ من مه دين و حسن فاطمه، خورشيد عشق‏ گرد خورشيد جهان، جان را به جانان مي‏دهم‏ [ صفحه 333] کودکان در خيمه‏ها از تشنگي در التهاب‏ با دل سوزان به صحراي بلا، جان مي‏دهم‏ تا رسانم آب را در خيمه‏هاي تشنگان‏ پيکرم را در جدال تيغ بران مي‏دهم‏ با عمود آهنين، دشمن زند بر تارکم‏ در مصاف کفر و ايمان، هر دو دستان مي‏دهم‏ دست من شد قطع و مشک آب بر روي زمين‏ لحظه‏اي در عاريت، آن را به دندان مي‏دهم‏ دشمن از هر سو به دورم حلقه ايذا زده‏ لا جرم مشک تهي را، دست آنان مي‏دهم‏ مشک شد خالي و من گشتم خجل از کودکان‏ اشک خود را هديه بر آن تشنه کامان مي‏دهم‏ روي برگشتن نباشد ديگرم سوي خيام‏ با لب خشکيده شرح راز پنهان مي‏دهم‏ تا بماند جاودان آيين پاک احمدي‏ شمع عمرم را به بزم دوست، پايان مي‏دهم‏ هر که شد چون «محسن صافي» ثنا خوان حسين‏ روز محشر، من به او اجر فراوان مي‏دهم‏ 8 محرم 1425- محسن صافي - 10 / 12 / 82