در تاريخ هر ملتي روزهايي وجود دارد که به علت اتفاقات خاص تلخ و شيرين در خاطر مردم باقي مانده و بخشي از حافظه تاريخ آن ملت محسوب مي‏شود. روزهاي پيروزي و شکست استقلال رهايي از استعمار تولد يک قهرمان و غيره از اين دست است. اما روزهايي نيز وجود دارد که علاوه بر اهميت تاريخ آن با نوعي قداست همراه است. ملت ما با چنين روزهايي که به ويژه با نام اهل بيت رقم خورده به خوبي آشناست و ياد آنها را گرامي مي‏دارد اما در گوشه ديگري از دنيا و در قلب اروپا ملتي وجود دارد که همانند ما روزهايي را براي بزرگداشت نام و ياد اهل بيت رقم خورده به خوبي آشناست و ياد آنها را گرامي مي‏دارد. اما در گوشه ديگري از دنيا و در قلب اروپا ملتي وجود دارد که همانند ما روزهايي را براي بزرگداشت نام و ياد اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم‏السلام) اختصاص داده است. ملت آلباني صدها سال از دو سو در محاصره پيروان کليساي کاتوليک و [ صفحه 21] کليساي ارتدوکس قرار داشته و بارها بين آن دو دست به دست گشته است حتي در دوره حاکميت اسلامي از قرن پانزدهم به بعد نيز از شدت اين فشارها کاسته نشده است. در دوره معاصر و پس از پايان جنگ جهاني دوم حاکميت استبدادي کمونيست‏ها که حدود نيم قرن به طول انجاميد با بدترين نوع دين‏ستيزي در ميان کشورهاي کمونيستي سابق همراه بود. از اواسط دهه 1960 ميلادي هر نوع اعتقاد و فعاليت مذهبي در اين کشور ممنوع اعلام شد. اکثر رهبران مذهبي تبعيد زنداني و يا به اعدام محکوم شدند در عين حال تمام مراکز و مکان‏هاي مذهبي نيز يا تعطيل و يا به مراکز فرهنگي آموزشي و تفريحي تبديل شدند برچيده شدن حاکميت کمونيست‏ها در اوايل دهه 90 ميلادي در آلباني با نوعي تجديد حيات مذهبي نيز همراه بود. رهبران فرق علوي به ويژه بکتاشي‏ها که نزديک به 20 درصد از جمعيت آلباني را تشکيل مي‏دهند براي زنده کردن احساسات مذهبي نزد پيروان خود در کنار ديگر مذاهب در طول سال‏هاي طولاني مذهب ستيزي در آلباني به بوته فراموشي سپرده شد اما نام و ياد اهل بيت هيچ‏گاه از حافظه ملت آلباني پاک نشد. شايد کمتر کسي در ايران بداند که روز عاشورا در آلباني به عنوان يک تعطيل رسمي در سراسر اين کشور پذيرفته شده و مراسم‏هاي باشکوهي با حضور پيروان فرق علوي و مقامات عالي رتبه سياسي و فرهنگي اين کشور در تکايا برگزار مي‏شود. يا اين که روز دوم فروردين که به سلطان نوروز معروف است و فرق علوي آلباني اعتقاد دارد روز ميلاد حضرت علي (عليه‏السلام) به عنوان يک تعطيل رسمي شناخته شده و جشن‏هاي باشکوهي در گوشه و کنار اين کشور برگزار مي‏شود. [ صفحه 22] اما در اين مقاله قصد داريم از روز بزرگ ديگري ياد کنيم که در آلباني با نام حضرت عباس (عليه‏السلام) مزين شده است. پيروان فرقه بکتاشيه اعتقاد دارند که در زمان وقوع حماسه کربلا حضرت عباس (عليه‏السلام) که در آلباني از ايشان به عنوان عباس علي ياد مي‏کنند از سرزمين کربلا سوار بر اسب پرواز کرده و در قله کوه تومور در آلباني فرود آمده است. همچنين اعتقاد بر اين است که حدود 300 سال پيش درويشي از آلباني به زيارت کربلا رفته و از آنجا مقداري خاک کربلا را با خود به فراز کوه تومور مي‏آورد و در همان جا تکيه‏اي را بنا مي‏کند. گفته مي‏شود که زيارت عباس علي نيز از همان تاريخ آغاز شده است. کوه تومور که زماني به عنوان الهه‏هاي ايليري معروف بوده اکنون شهرتش بيشتر به واسطه وجود زيارتگاه عباس علي است. هر ساله در اواسط ماه آگوست دهها هزار نفر از پيروان فرقه بکتاشيه براي زيارت عازم کوه تومور مي‏شوند. از سال 1991 با تجديد حيات مذهبي در آلباني سال به سال بر تعداد زائران عباس علي افزوده مي‏شود. در طي يک هفته مراسم در شهر برامکه در نزديکي کوه تومور قرار دارد همه از مراسم زيارت گفتگو مي‏کنند. در شهر جورود که نزديک‏ترين محل به کوه تومور است تقريبا همه چيز به مراسم اختصاص داده شده است. اکثر افرادي که عازم زيارتگاه هستند مسير صعب‏العبور قله را با پاي پياده طي مي‏کنند اين در حالي است که آنها معمولا گوسفندي را براي قرباني کردن در بالاي قله با خود حمل مي‏کنند. در پايين قله تکيه‏اي بنا شده که در آنجا تجمع افراد بيشتر است. همانند بسياري از زيارتگاهها در آنجا هم بسياري از خدمات و کالاها در طي يک هفته برگزاري مراسم به زائران ارائه مي‏شود. روز 22 آگوست مراسم اصلي با حضور رهبران فرقه برگزار مي‏شود. پس از مراسم زيارت توسط رهبران فرقه زائرين معبد به [ صفحه 23] تکيه پايين قله براي صرف ناهار مراجعه مي‏کنند. در گوشه و کنار دامنه کوه نيز مردم براي پختن گوشت‏هاي قرباني تجمع کرده‏اند. بکتاشي‏ها اعتقاد زيادي به قرباني کردن دارند و تقريبا اکثر خانواده‏ها يک گوسفند را در کوه تومور قرباني مي‏کنند. بسياري براي سلامتي کودکان خود مقداري از خون قرباني را به پيشاني‏هاي آنان مي‏مالند. اعتقاد به عباس علي به حدي است که حتي بسياري از مردم در هنگام بازگشت از اين مکان مقدس مقداري از خاک آن را با خود براي خانواده‏هايشان مي‏برند. گرچه در برگزاري اينگونه مراسم سنت‏هاي نادرست و خرافه نيز راه يافته است ولي اعتقاد عميق اين مردم به خاندان اهل بيت چنان است که موجب حيرت هر بيننده‏اي مي‏شود. قطعا سالها دوري از اعمال و مراسم مذهبي تأثيرات نامطلوبي بر روحيه مردم آلباني گذاشته ولي عشق به اهل بيت همچنان عامل مهمي در حفظ و نگهداري سنن مذهبي علوييان است و آنها را از گزند دشمنان داخلي و خارجي اهل بيت مصون مي‏دارد. به اميد آن که اين عشق توام با آگاهي شود و سراسر جهان را فرا گيرد. [1] . بسم الله الرحمن الرحيم‏ حق علي رقم تو اي باطل شکوهش بيشتر شد بيشتر نور و جلال و جلوه‏اش از پيشتر شد هرچه تا امروز مي‏شد نوش جانش نيشتر شد تا بيا در کعبه هو زير پاي حق بنه رو [ صفحه 24] رو به سوي رهبري گفت: الاسلام يعلو چشم زخمي تير غيبي بر دو چشم ناخلف زد در حريم کعبه نبود محرمي، محرم‏تر از او انبيا هستند در قدر و جلالت کمتر از او عروةالوثقي نباشد خلق را محکم‏تر از او احمد است اين سرو بالا آنکه الا گفت: بالا آن گواه حق تعالي اين يگانه عقد والا بوسه بر خاک قدوم حضرت بيت الشرف زد سعي مشکوري بجا آورد شد سنت همان حج‏ حج مقبولي بجا آورد شد خط امان حج‏ مجمع بين‏الملل شد در همه عصر و زمان حج‏ از همه غم بيش دارد قلب خيرانديش دارد خلوتي با خويش دارد يک مهم در پيش دارد بايد از روي حقيقت پرده‏ها را يک طرف زد قبله اهل نظر از کعبه دل‏ها جدا شد سينه‏اش از نور وحدت مشرق نور خدا شد در رکابش ملتزم مشکوة مصباح‏الهدي شد جان من جانانه آمد از طواف خانه آمد آمد و تنها نيامد شمع با پروانه آمد آن مجيب الدعوه تک تير دعا را بر هدف زد [ صفحه 25] شد عنايات خدا احوال ما را باز شامل‏ وحي منزل آمد و روح الامين بودش حامل‏ نعمت حق شد تمام و دين حق گرديد کامل‏ صبر مي‏کرد و تحمل بعد بلغ مصلح کل‏ داشت بر جانان توسل چون نمي‏شد غنچه‏اش گل‏ جبرئيل او را به امر حق صلاي لا تخف زد حکم حکم محيي عظم رمم است اي محمد (ص) اين علي اصل صراط المستقيم است اي محمد (ص) باء بسم الله الرحمن الرحيم است اي محمد (ص) داده حق نصرت به بدرش ليلة القدر است قدرش‏ طور سينين است بر بدرش بل قمر مرآت بدرش‏ خود سپاه وصف او در صف و الصافات صف زد لاجرم با شوق و رغبت قافله سالار هستي‏ در غدير خم فرود آمد بلندي يافت پستي‏ گفت اي مردم به خود آييد بگذاريد مستي‏ تا دهيد از دل جلايي تا رهيد از هر بلايي‏ بشنويد از حق صلايي نغمه قالو بلايي‏ ما مضي بگذشت و بايد دم ز عهد ما سلف زد [ صفحه 26] اينکه مي‏باشد بحول لله کمربندش بدستم‏ اينکه با دست يداللهي پيش بت‏ها را شکستم‏ اينکه با او از ازل عقد اخوت نيز بستم‏ اينکه در اسلام اسبق اين بدين بخشيده رونق‏ اين علي اين نور مطلق اين علي اين نور مظهر حق‏ بايد از انا فتحنا بر سرش تاج شرف زد چون خدا فرمانده تشريع و تکوين خواست او را بر تمام انبياء فضل و شرف هاست او را هر که من مولاي اويم اين علي مولاست او را حق جلا ديد و جلي شد جلوه کرد و منجلي شد کردم ابلاغ رسالت در مسير راه يا رب‏ واگذار امر خلافت شد بحزب الله يا رب‏ وال من والا يا رب، عاد من عادا يا رب‏ اين علي اين قدر و شأنش جان من بسته به جانش‏ تحفه باشد داستانش، بوسه‏ها بر آستانش‏ هم صفا هم مروه هم رکن و مقام و مزدلف زد جبهه داغ سفاهت بر جبين از کفر باطن‏ با تظاهر داد ايمان داده و قالوا أنا من‏ يا علي أصبحت مولي مولي کل مومن‏ واي از اين ذکر ريايي وه چه بي‏شرم و حيايي‏ گر بخود روزي بيايي بس که خودخواهي تو خودخواهي به سر دست اسف زد [ صفحه 27] اولي تبت يدا محکوم جهل بولهب شد دومي هم نسخه ثاني، حمال الحطب شد سومي هم طعمه نارا سيصلي روز و شب شد شد جدا زيبا و زشتي دوزخي هم از بهشتي‏ خيمه بيرون زد ز کشتي غرق شد از بد سرشتي‏ عاجز از اين معرفت گرديد و دم از ما عرف زد يا رب از غم بافتي چون تار و پود ما را مقصد ما تو مي‏داني بده مقصود ما را کي شود ظاهر نمايي مهدي موعود ما را دل سر و سامان ندارد جسم عالم جان ندارد درد ما درمان ندارد روح ما ريحان ندارد تکيه کي خواهد شفق مولا بر ايوان نجف زد [ صفحه 28]

[1] روزنامه جام جم دوشنبه 17 تير 1381، شماره 622.