در صحن حضرت ابوالفضل عليه‏السلام دو سقاخانه عمومي وجود داشته است: 1. يکي از اين آبخورگاه‏ها در ضلع شرقي صحن و در مقابل مقبره راجه قرار داشته و بهره‏ي هند (طايفه‏اي از اسماعيليان) آن را نوسازي کرده بودند و در جوار آن دو نيز درخت ميوه و يک درخت سدر بوده است. 2. ديگري در ضلع غربي، در جوار باب السوق بوده و در نزديک آن دو درخت خرما وجود داشته است. البته امروز از اين آبخورگاه‏ها و همچنين از درختان نخل و سدر اثري نيست. آبرو نريخت آبي براي رفع عطش در گلو نريخت‏ جان داد تشنه کام و به خاک آبرو نريخت‏ دستش ز دست رفت، و به دندان گرفت مشک‏ کاخ بلند همت خود را فرو نريخت‏ چون مهر خفت، در دل خون شفق وليک‏ اشکي به پيش دشمن خفاش خو نريخت‏ غيرت نگر که آب به کف کرد و همتش‏ اما به جام کام، مي‏ از اين سبو نريخت‏ چون رشته‏ي اميد بريدش ز آب، گفت‏ خاکي، چو من کسي به سر آرزو نريخت [1] . [ صفحه 153]

[1] شعر اکبر دخيلي متخلص به «واجد»، برگرفته از آيينه ايثار.